بازگشت

تدبير و سياست امام حسين


تدبير و سياست امام حسين عليه السلام مانند اوصاف و فضائل ديگرش بي نظير بود، و كسي به پايه او نمي رسيد، و دوست و دشمن بر افكار او احترام مي گذاشتند، و از فكر او استفاده نموده، و اهداف خود را پيش مي بردند، و آنانكه به مقام مناظره و محاجّه بر مي آمدند، ديري نمي پاييد كه شكست خورده، و بر ضعف و ناتواني خويش در برابر آن حضرت اعتراف مي نمودند.

با اينكه امام حسين در برابر برادرش امام حسن مجتبي، در مسائل سياسي و اجتماعي دخالت نمي كرد، و آن حضرت را امام و پيشواي خود معرّفي مي نمود، در عين حال امام حسن به


سيدالشهداء فوق العاده احترام مي گذاشت و با وي به مشورت مي پرداخت، و نظرات او را به كار مي بست و آن چنان اهميّت مي داد كه تصوّر مي شد حسين از حسن بزرگتر است! و لذا روزي «ابن عبّاس» از علّت آن پرسيد، امام حسن فرمود:

هر زمان «حسين» را مي بينم از عظمت او به ياد عظمت پدرم اميرالمؤمنين مي افتم! [1] .

همچنين او بارها با معاويه و معاندين ديگر به بحث و مناظره نشست، و در گفتگوهاي سياسي و اجتماعي آنان را مفتضح ساخت كه مرحوم طبرسي در احتجاج و علاّمه مجلسي در بحارالانوار به موارد زيادي پرداخته اند.

روزي عَمروعاص و ساير ياران معاويه با امام حسين به گفتگوي سياسي و مناظره اي پرداختند، و از هر طرف كه وارد بحث شدند سرانجام به ضرر آنان تمام شد، و در برابر يادگار علي عاجز ماندند! تا اينكه معاويه احساس خطر كرد و دستور «كفايت مذاكره» صادر نموده و به عمروعاص گفت: ديگر ساكت باش زيرا حسين در تدبير و سياست مانند پدرش علي عليه السلام است (و هرگز كوتاه نمي آيد) [2] .


پاورقي

[1] سفينة البحار، ج 1، ص 258: کان الحسن يّعظّم الحسين حتّي کانّه اسنّ منه،...و قال الحسن‏عليه السلام: انّي لاُها به کهيبة اميرالمؤمنين.

[2] بحارالانوار، ج 44، ص 209.