بازگشت

آرامگاه زينب


درباره ي مرقد شريف زينب عليهاالسلام سه نظريه وجود دارد:

قول اول: زينب عليهاالسلام در مدينه (قبرستان بقيع) دفن شده، و علامه ي فقيد سيد محسن امين در جلد 33 اعيان الشيعه طرفدار اين نظريه است، و استدلال كرده به اين كه: بازگشت حضرت زينب عليهاالسلام پس از فاجعه كربلا به مدينه قطعي و مسلم است اما خروج مجدد او از اين شهر ثابت نشده است. بنابر اين بايد گفت كه در مدينه وفات يافته و در همان جا دفن شده است. گويا مرحوم امين رحمه الله براي اثبات دفن شدن حضرت


در مدينه به استصحاب متمسك شده است، و بديهي است كه تمسك به استصحاب در اين جا بر هيچ پايه و اساسي استوار نيست.

زيرا موضوع استصحاب اين است كه به وجود چيزي علم داشته باشيم سپس در برطرف شدنش شك و ترديد كنيم، به گونه اي كه شك بر آنچه مي دانيم وارد شود. مثلا اگر به فرض ما مطمئن باشيم كه زينب عليهاالسلام در مدينه دفن شده سپس شك كنيم كه آيا بدن مطهرش را به شهر ديگر منتقل كرده اند يا در همان جا باقي مانده است؟ استصحاب جاري كرده و مي گوييم در همان جا باقي است؛ چون در اين استصحاب؛ رعايت اتحاد موضوع نيز شده است.

اما اگر بدانيم كه حضرت به مدينه وارد شده، سپس در مرقد شريفش شك كنيم، در چنين موردي استصحاب صحيح نيست؛ زيرا داخل شدن در مدينه يك چيز بوده و مرقد، چيز ديگري است، و چنانكه در علم اصول ثابت شده، اثبات لازم به استصحاب ملزوم باطل است. در ضمن اگر قبر زينب عليهاالسلام در مدينه بود معروف و مشهور بود، و مانند قبور ديگر مردان و زنان صالح، مزارش محل زيارت مسلمانان و مؤمنان واقع مي گرديد.

بانو دكتر عايشه بنت الشاطي، نويسنده ي معروف مصري در كتاب «بطلة كربلا» مي نويسد:

«زينب عليهاالسلام قصد داشت چند روزي كه از عمرش باقيمانده بود، در كنار قبر جدش بسر برد، اما «بني اميه» به اين كار مايل نبودند؛ زيرا زينب و كساني كه با او از كربلا برگشته بودند، آنچه را از طرف


لشگريان «يزيد» بر سر اهل بيت پيغمبر صلي الله عليه و ال وارد شده بود، براي مؤمنين شرح مي دادند، بدين جهت وجود بانو زينب عليهاالسلام كافي بود كه در مدينه شعله ي حزن و اندوه زبانه بكشد و مردم را به شورش و طغيان برانگيزد، به طوري كه نزديك بود، جريان كارها بر ضد «بني اميه» دگرگون گردد. به همين جهت فرماندار مدينه به يزيد نوشت: وجود زينب عليهاالسلام در مدينه باعث تحريك احساسات مردم است؛ زيرا زينب كه بانويي دانشمند و بليغ و عاقل است، با مردانش تصميم گرفت كه براي خونخواهي حسين قيام نمايند. [1] .

فرماندار مدينه، كسي را نزد بانو زينب عليهاالسلام فرستاد، و از او درخواست نمود كه از مدينه خارج شود و در هر كجا كه مي خواهد ساكن گردد! زينب عليهاالسلام خشمگين و خروشان گفت: خدا از آنچه بر سر ما آمده آگاه است، بهترين افراد ما كشته شده، و بازماندگان آنها را هم


به اسارت كشاندند، اكنون اگر خون ما را هم بريزيد از مدينه بيرون نخواهيم رفت!

اما بانوان بني هاشم كه از خشم ستمگران نسبت به زينب عليهاالسلام نگران بودند، دور او را گرفتند و به او مهرباني كردند و دلداري دادند و براي خروج از مدينه آماده اش نمودند. زينب عليهاالسلام از مدينه ي جدش پيغمبر خارج گرديد و بعد از آن ديگر مدينه را به چشم خود نديد».

قول دوم: مرقت حضرت زينب عليهاالسلام در قريه اي در اطراف و كنار دمشق قرار دارد، يعني در جايي كه اكنون به «قبرهاي شش گانه» معروف است، كه البته اين نظريه از هيچ كدام از مورخين مورد اعتماد نقل نشده است.

قول سوم: آن حضرت در مصر دفن شده است. واين نظريه را اشخاصي چون «عبيدلي»، «ابن عساكر دمشقي»، «ابن طولون» و غير از اينها نقل كرده اند.

و بايد توجه داشت كه علما و دانشمندان مورد اعتماد شيعه، مانند كليني و صدوق و مفيد و شيخ طوسي و علامه حلي، قبر حضرت را معين نكرده اند تا بتوانيم با قول ايشان يكي از نظريه هاي سه گانه را انتخاب كنيم. ولي مشهور اين است كه مرقد آن حضرت شام و مصر است كه اين دو نظريه نيز با هم تعارض دارند. در اين صورت نسبت به هيچ يك از اين نظريات جزم و اطمينان حاصل نمي شود.

اما شكي نيست كه زيارت مرقد حضرت در شام و يا در مسجد جامع مصر، اگر به منظور تقرب و نزديكي به خداوند سبحان و تعظيم


اهل بيتي كه مقربان درگاه ربوبي اند؛ پسنديده و راجح است، زيرا غرض از زيارت اهل بيت اعلان فضايل آنها و تعظيم شعائر مي باشد، و مكان وسيله است نه هدف. و در حديث آمده است: «نيت انسان (مؤمن) از عمل او بالاتر و بهتر است».

«و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين».


پاورقي

[1] «عبيدلي» در «اخبار الزينبات» نوشته است: زينب کبري عليهاالسلام صريحا مردم را به قيام عليه يزيد فرا مي‏خواند و مي‏گفت: بايد حکومت يزيد، تاوان و تقاص عاشورا را بپردازد.

آيةالله شهيد قاضي طباطبايي در کتاب «اولين اربعين حضرت سيدالشهدا» عليه‏السلام، ص 95، مي‏نويسد: بعضي اشکالاتي بر آنچه «عبيدلي» در اخبار زينبات آورده، به گمان خويش وارد ساخته‏اند. اين که در حديث عبيدلي آمده که زينب کبري عليهاالسلام مردم را عليه يزيد پليد جمع کرده و بر مي‏انگيخت و اين کار با مقام شامخ آن بانوي عصمت مناسب نبوده است، معلوم مي‏شود صاحب اين کلام از اشخاصي است که تحت نفوذ استعمار نشود نما يافته، تصور کرده که انسان بايد انزوا را در امور اجتماعي اختيار کرده و در خانه نشسته و در کنج عزلت به سر برد، نه امر به معروفي انجام دهد و نه در راه نهي از منکر قدمي بردارد و اگر بتواند، روزها مانند خفاش در گوشه‏اي خزيده و شبها بيرون آمده، پرواز کند که عين خواسته دشمنان دين و ستمکاران روزگار است. (مترجم).