بازگشت

فدك، وسيله اي براي احقاق حق


مطالبه كردن فدك، وسيله اي بود براي رسيدن به اين هدف (و آن اثبات و تقويت ولايت و خلافت علي عليه السلام بود). و گرنه فاطمه عليهاالسلام به فدك و مانند آن نيازي نداشت؛ زيرا دنيا و هر آنچه در اوست در نظر


آل محمد صلي الله عليه و اله ناچيز و بي ارزش بوده است.

فاطمه عليهاالسلام قبل از مخاصمت و به محاكمه كشيدن خليفه، شخصيت او را كاملا مي شناسد، چون پدرش آنچه را بعد از خود، به فاطمه و شوهرش و فرزندانش واقع مي شد از پيش خبر داده بود! و خود زهرا عليهاالسلام نيز در آخر خطبه فدكيه اش به اين علم و آگاهي تصريح فرموده است: «من آنچه را بايد بگويم گفتم، با اين كه به خوبي مي دانم ترك ياري حق با گوشت و پوست شما آميخته و عهدشكني قلب و دل شما را فراگرفته است».

پس فاطمه، فدك را براي فدك نمي خواست، بلكه فدك را براي ولايت و محكم كردن پايه حق علي عليه السلام در رابطه با خلافت و جانشيني مطالبه مي كرد. او مي خواست به تمام مردم بفهماند كه اين حق، ركني از اركان اسلام است، ولي اين مسأله خيلي برايش مهم نبود كه شوهرش در آينده به خلافت برسد يا نه، بلكه مهم اين است كه اين حق شناخته شده و هر كس كه به خدا و نبوت محمد صلي الله عليه و اله ايمان دارد به ولايت و حق علي نيز بايد ايمان داشته باشد».

خطبه ي دوم زهرا عليهاالسلام در حضور زنان مهاجر و انصار بود، آن حضرت فرمودند: «بخدا سوگند، شب را به صبح رساندم در حالي كه دنياي شما را دوست ندارم و از مردان شما بيزارم، چه بد و زشت است عذاب و سخط خداوند، كه آنان به خاطر غصب خلافت براي خويش پيش فرستادند و به عذاب هميشگي گرفتار شدند. نفرين بر اين مكاران و دور باشند از رحمت خدا اين ستمكاران. به خدا علي را نپسنديدند، چون سوزش تيغ و تيزي شمشير او را چشيدند، و


بي اعتنايي او به مرگ در بستر و پايداري او را ديدند، و مشاهده كردند كه با دشمنان خدا نمي سازد. و به خدا سوگند، اگر خلافت را به دست با كفايت علي سپرده بودند، هر كس كه از راه راست منحرف مي شد، علي او را برگردانده و هدايتش مي نمود».