بازگشت

مقام اهل بيت


ابن سعد همراه سپاهيانش، ظهر روز يازدهم محرم، در حالي كه زنان، دختران و كنيزان امام حسين عليه السلام و بعضي از زنان اصحاب كه مردان آنها در ركاب حسين عليه السلام شهيد شده بودند، حركت كرد. تعداد اسيران اين گونه بود: ده نفر زن، امام زين العابدين عليه السلام و پسرش امام باقر عليه السلام كه در آن زمان چهار سال و چند ماه داشت، و سه نفر از فرزندان امام حسن عليه السلام به نامهاي: حسن مثني، زيد و، و عمرو.


بانوان اسير از سپاه عمر سعد خواستند كه آنها را از قتلگاه عبور دهند؛ وقتي چشم آنها به بدن مطهر امام حسين عليه السلام افتاد، ناله و گريه شديدي سر دادند، به صورتشان لطمه زدند، و حال امام سجاد عليه السلام منقلب شد به طوري كه نزديك بود مرغ روح از تن او پرواز كند.

لذا حضرت زينب عليهاالسلام رو به آن حضرت كرد و گفت: «اي برادر زاده! تو را چه شده كه با جان خود بازي مي كني! اي يادگار جد و پدر و برادرم... به زودي زمين كربلا به واسطه ي قبر پدرت سيد الشهدا عليه السلام صاحب علامت و آثاري خواهد شد كه هزاران سال از مرور روزها و شبها محو و نابود نخواهد شد، و هر قدر هم كه حكام جور و ستمگران روزگار و اهل بيداد و ضلالت درصدد اضمحلال آن برآيند، عظمت صاحب قبر، و جلالت و علو مقام و منزلت آن بيشتر، و شوكت و بزرگواري و مجد و رفعت و تأثر روح قوي و عظمت شخصيت آن زياد خواهد شد».

زماني كه امام عليه السلام براي پدرش رقت قلب پيدا كرد، شبيه حالت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله بود هنگامي كه بر مرگ پسرش ابراهيم گريه كرد، به طوري كه يكي از اصحاب عرض كرد:اي رسول خدا! چرا گريه مي كني؟ فرمود: اين مهرباني را خدا در قلب فرزندان آدم قرار داده است. همانا خدا به بندگاني كه رحمت مي ورزند و مهربانند، مهربان است. پس چشم اشك مي ريزد و دل محزون است، اما جز به آنچه خدا خشنود است لب نمي گشايد.

خاندان رسول اكرم صلي الله عليه و اله خاندان نبوت و رحمت هستند، و از روي رحمت محزون و از باب مهرباني و رقت، مي گريند؛ اما آنچه كه باعث


خشم و سخط خداست نمي گويند، بلكه به قضاي الهي راضي و نسبت به مشيت و اراده ي او تسليم مي باشند.

در يكي از مناجات هاي امام سجاد عليه السلام آمده است: «پروردگارا! آنچه را از حكم تو دشوار مي پنداريم بر ما آسان كن، و گردن نهادن به آنچه از مشيت تو بر ما وارد آوردي را به ما ملهم ساز، تا تأخير آنچه را تعجيل فرمودي و تعجيل آنچه را به تأخير افكندي دوست نداريم، و آنچه محبوب تو است، ناپسند ندانيم، و آنچه تو نمي پسندي برنگزينيم. و كار ما را به آنچه فرجامش پسنديده تر و مآلش بهتر است پايان بخش». [1] .

بنابراين، زينب عليهاالسلام به اين حسن عاقبت و راه با عظمت خوشحال بود، و در نتيجه، مشكلات اسارت را فراموش كرد.

و نيز مي دانيم كه قريش پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله را تكذيب كرده و آن بزرگوار را مورد آزار و اذيب قرار مي دادند. به هر وسيله ي ممكن جلوي تبليغ او را مي گرفتند، گاهي به عنوان استهزا، سنگريزه به طرف آن حضرت مي ريختند، گاه خار و هيزم بر سر راهش قرار مي دادند تا پاي مباركش آزار ببيند، به وقت نماز خواندن، او را آزار مي دادند؛ يارانش را تا سر حد مرگ شكنجه مي دادند، و اين در حالي بود كه پيامبر صلي الله عليه و اله نمي توانست از خود و يارانش دفاع كند. با اين همه، به ياران دين خدا مي فرمود: «به زودي شما سرزمين اشراف و گردنكشان را صاحب خواهيد شد و مال و ثروت آنها به دست شما مي افتند و...»


بانوي قهرمان كربلا، در حالي كه اسير بود، و مردانش با بدن هاي بي سر روي زمين افتاده بودند، گفت: آينده و عظمت، از آن ما و مردان ما است، آثار ما جاويد و زنده خواهد بود، آرامگاه هاي ما شكوه و جلالت پيدا مي كند، و دوستي ها و دلها مخصوص ما خواهد بود.

او يزيد را در حالي كه بر تخت خود نشسته بود و خود نيز به عنوان يك اسير در مقابلش ايستاده بود، به اين حقيقت متوجه نمود كه: «مكر خود را به كار گير، و كوشش خود را انجام ده، ولي به خدا سوگند، نمي تواني ياد ما را از ميان مردم محو و نابود كني، و نور وحي را نمي تواني از بين ببري».

پيش گويي زينب عليهاالسلام درست درآمد: پيروان و دوستدارانشان ميليون ها نفر شدند، تعاليم آنها، صدها سال در مجامع علمي - فرهنگي و مدارس و دانشگاه ها تدريس شده و مي شود، و فضايل و مناقب آنها، شب و روز در بالاي منبرها گفته مي شود، و قبرهاي آنها مانند پرچم هاي بالاي كوهها است، از دوردست ترين نقاط جهان مردم براي زيارت آنها مي شتابند.

آري، اگر همه ي انس و جن با بني اميه و بني عباس همدست شوند، نمي توانند ياد و ذكر اهل بيت عليهم السلام، را از صفحه ي زندگي مسلمانان محو كنند؛ مگر زماني كه نور الهي و اسم شريف محمد بن عبدالله صلي الله عليه و اله را محو كنند! و مسلم است كه خداوند هم نور خود را به وسيله ي محمد صلي الله عليه و اله و اهل بيتش به كمال و تمام مي رساند و هيچ گاه اين نور خاموش نمي شود، اگر چه مشركان نخواهند.



پاورقي

[1] دعاي سي و سوم صحيفه‏ي سجاديه.