بازگشت

گريه ي عمر سعد


چون خون بسياري از پيكر شريف حضرت خارج شد، ضعف بر او چيره شد، و به روي زمين افتاد. عمر سعد كه در ميان جمعي از يارانش قرار داشت كنار حسين آمد و با ديدن چگونگي جان دادن امام، گريه كرد و اشكش بر محاسن جاري شد؛ پس ناله اي زد و گفت: اطرافش را بگيريد و راحتش كنيد! ابن سعد ملعون در حالي كه براي حسين اشك مي ريخت دستور داد كه سر از بدن حضرت جدا كنند!

اين حالت ابن سعد، دليلي است بر اين كه انسان گاهي تحت تأثير اموري قرار گرفته و بدون توجه و اختيار، همان طور كه تنفس مي كند، اشك هم مي ريزد. از اين رو مي توانيم علت گريه ي ستمگران سنگدل در وقتي كه براي فاجعه كربلا گريه مي كنند را بفهميم.