بازگشت

دستور ترور امام حسين توسط يزيد


يزيد «عمرو بن سعيد» را جهت فرمانروايي همراه با لشگري عظيم از مدينه به سوي مكه روانه ساخت و امور جج و سرپرستي كليه حجاج را به وي واگزار كرد، و به او سفارش نمود كه امام حسين عليه السلام را به هر شكلي كه بتواند به شهادت برساند، او به اين اندازه اكتفا نكرد، و (از شام) سي نفر را مأمور ساخت با لباس احرام داخل حاجيان پخش شوند و شمشير در زير لباس حمايل كنند و هر كجا حسين را يافتند بكشند.

وقتي امام حسين عليه السلام از اين توطئه با خبر شد از مكه خارج و به سوي عراق حركت كرد. و قبل از خروج به برادرش محمد بن حنيفه فرمود:اي برادر! به خدا سوگند، اگر من در خانه ي «جغد» هم مخفي شوم، مرا بيرون مي آورند تا بكشند.

از اين سخن پيداست كه حسين عليه السلام حتي اگر تسليم شده و بيعت نمايد، كشته خواهد شد؛ زيرا آنها مي دانستند كه او اگر چه به ظاهر بيعت كند اما در واقع هرگز دست بيعت به آنان نخواهد داد. آيا نديدي چگونه «مروان بن حكم» با والي مدينه نسبت به قتل حسين عليه السلام صحبت مي كرد، و چگونه ابن زياد به ابن سعد نوشت: به حسين دستور بده بر امر ما گردن نهد، سپس تصميم ديگري مي گيريم؟!

هر كس كه به حقيقت يزيد پي برده باشد و از روحيات نامناسب و تربيت ناصحيح او خبر داشته باشد، در اين ستم هايش شك نمي كند؛ زيرا سرشت و ساختمان وجودي او براي خون ريزي و انتقام بود و روح گرسنه اش را بيعت يا غير بيعت سير نمي كرد. او فقط با خون


سيراب مي شد، هر چند خون ريزي عقده دل هند (مادربزرگش) را باز نكرد، تا اين كه سرانجام جگر «حمزه» را بيرون كشيد و آن را به گردن آويخت و براي جد يزيد ابوسفيان، زينت قرار داد!