بازگشت

چهره ي واقعي ابوطالب


اما حقيقت ابوطالب كاملا مقابل حقيقت ابوسفيان است، به طوري كه هيچ گاه وجه تشابهي نداشته اند؛ زيرا كينه و عداوت با رسول خدا صلي الله عليه و اله قلب و وجود ابوسفيان را احاطه كرده بود، ولي ابوطالب نسبت به آن حضرت چنان مهرباني مي كرد كه مادر شيرده بر طفل شير خوارش.

در طبقات ابن سعد آمده است: آن قدر كه ابوطالب، محمد صلي الله عليه و اله را دوست داشته و به او عشق مي ورزيد، فرزندانش را دوست نداشت، نمي خوابيد مگر اين كه محمد صلي الله عليه و اله در كنارش باشد، و هر گاه از خانه


بيرون مي آمد حضرت را با خودش همراه داشت (يعني هميشه ملازم و مراقب رسول خدا بود). ابوسفيان براي از بين رفتن مجد وعظمت بني اميه و پيروزي پيامبر صلي الله عليه و اله ترسان بود، اما ابوطالب معتقد بود كه در پيروزي برادرزاده اش مجد و شرف دايمي وجود دارد؛ و چه شرفي براي ابوطالب بالاتر از اين كه خداوند متعال برادرزاده اش را كه امانت الهي است به او سپرده و او را براي پرورش و تربيت رسول خدا صلي الله عليه و اله از بين تمامي مردم اختيار فرموده است.