بازگشت

اثر دعاي ام كلثوم در شهر سيبور


سپهر، در ناسخ گويد: چون اهل بيت رسول خدا را به سيبور «نام شهري نزديك كفرطاب» كوچ دادند، اهل سيبور جمع شده و پيران و جوانان آنها گرد آمدند. سپس شيخي سالخورده كه زمان خلافت عثمان را درك كرده بود، از ميانشان برخاست و گفت: فتنه برنينگيزيد كه همانا اين سرها را در تمام امصار و بلدان گردانيده اند و كسي از در منع سخن نكرده است، بگذاريد تا از شهر شما هم بگذرانند. جوانان گفتند كه: والله، هرگز نمي گذاريم اين قوم پليد شهر ما را به قدوم خويش آلوده سازند. در زمان، بشتافته و پل روي آب را كه از آن عبور مي شد، قطع كردند و ساخته جنگ شدند. در پي اين ماجرا، حرب در پيوست و رزمي سخت بر پاي ايستاد، چندانكه ششصد تن از لشگر ابن زياد دستخوش تيغ فولاد شدند و جماعتي نيز از جوانان سيبور به خاك افتادند. در اين وقت ام كلثوم عليه السلام فرمود: نام اين بلد چيست؟ گفتند: سيبور است. فرمود: «اعذب الله شرابهم و ارخص اسعار هم و رفع ايدي الظلمه عنهم» ابو مخنف گويد: از اثر دعاي ام كلثوم، اگر جهان همه انباشته ظلم و جور بودي، در اراضي ايشان جز آيت نعمت و بذل و رايت قسط و عدل افراشته نگشتي.