بازگشت

اثر سريع نفرين زينب كبري در شام


سپهر در ناسخ گويد: اهل بيت عليه السلام را از دروازه ساعات، كه ابعد طرق به دار الاماره يزيد بود، داخل شام نمودند. نيز شهر شام را زينت كردند و پرده هاي زرنگار و ديبا به ديوارهاي كوچه و بازار بياويختند و زنان مغنيه، بي پرده، به نواختن طبول و دفوف دست افشان و پاي كوبان بودند و يزيد يكصد و بيست پرچم براي استقبال از ايشان برافراشت و مردم به همديگر مباركباد مي گفتند و آن روز را عيد قرار دادند.

نيز به روايت ابي مخنف، عيال الله را از پاي قصر عجوزه اي كه او را ام الحجام مي گفته اند عبور دادند. آن عجوزه ها با چهار زن ديگر در ميان آن غرفه نشسته بود. چون چشم آن ملعون به آن سر مطهر افتاد كه نور از جبين او ساطع بود، با سنگي چهره مباركش را مجروح ساخت، چندانكه خون بريخت. چون علياه مخدره زينب عليه السلام اين بدانست، با ناله و گريه روي خود را بخراشيد و موي خود را پريشان كرد و دست به دعا و نفرين برداشت و عرض كرد: «اللهم خرب قصرها و احرقها بنار الدنيا قبل نار الاخره»

راوي گويد: قسم به خداي، كه چون آن دعا بفرمود، در ساعت آن قصر ويران شد و منهدم گرديد و آتشي در آن افتاد و همي بسوخت تا آنكه نشاني از او نمانده و يكسره خاكستر گرديد، و هم در آن حال بادي بوزيد و خاكسترش را پراكنده ساخت، چندانكه اثري از او بر جاي نماند، گويا هرگز علامتي و عمارتي و اهلي نبوده است.