بازگشت

دختر شاه شهيد






زايرين، من پيروي از رادمردان كرده ام

پيروي از نهضت شاه شهيدان كرده ام



باب من در كربلا جان داد و دين را زنده كرد

من هم آخر جان فداي امر قرآن كرده ام



من در درياي عصمت دختر شاه شهيد

كاين چنين افتاده، جا در كنج ويران كرده ام



گرچه خوردم تازيانه از عدو در راه شام

در بقاي دين بحق من عهد و پيمان كرده ام



دختري هستم سه ساله رنج بي حد ديده ام

كاخ ظلم و جور را با خاك يكسان كرده ام



خورده ام سيلي ز دشمن همچو زهرا مادرم

چون دفاع از حق جدم شاه مردان كرده ام



رنجها بسيار ديدم در ره شام خراب

دين حق ترويج با رنج فراوان كرده ام



من گلي هستم ولي اعداي دين خوارم نمود

آل سفيان را به ناله خوار و ويران كرده ام



در زمين كربلا گرچه خزان شد باغ دين

من به اشك ديده عالم را گلستان كرده ام



مي دويدم بر سر خار مغيلان نيمه شب

اين فداكاري براي نور ايمان كرده ام



با پريشاني و با درد و يتيمي تا ابد

قبر خود آباد و قصر كفر ويران كرده ام



پايداري كرده ام در امر باب تاجدار

ظاهرا عالم پريشان و حال گريان كرده ام



در نهادم بود رمزي از شه لب تشنگان

واژگون تخت عدو با راز پنهان كرده ام



روز محشر كن شفاعت از من اي آرام جان

عمر خود بيهوده صرف جرم و عصيان كرده ام [1] .




پاورقي

[1] از ذاکر آل محمد صلي الله عليه و آله حسين کشميري.