بازگشت

همراز با امام حسين


خورشيد امامت حسيني در حالي طلوع كرد كه بيست و چهار بهار از حيات عباس عليه السلام مي گذشت و اين سومين فصل و سرنوشت سازترين حادثه زندگاني وي به شمار مي رفت. تأثير كيميايي سخن پدر و عبارات عشق افروز مادر به همراه واژه هاي شهامت آفرين برادرش امام حسن مجتبي عليه السلام در اين بخش از حيات ابوالفضل خود را نشان داد.

آغاز امامت امام حسين با ظلمت افروزي معاويه بر مسند قدرت همراه بود. او كه با روش مخصوص خود اوضاع را زير نظر داشت و با نيرنگهاي گوناگون، خويش را در نگاه مسلمانان فردي باايمان مي نمود، بر آن بود تا هر چه بيشتر بر قدرتش افزوده، استحكام و بقاي آن را تضمين كند.

از سوي ديگر، امام حسين عليه السلام چون برادرش به هدايت و راهبري مسلمانان مشغول بود، مردم مدينه را از علوم آل محمد عليهم السلام و تعاليم نبوي و علوي بهره مند مي ساخت، با كشاورزي زندگي خويش را


مي گذرانيد و از دست بخشش و سخاوت خود بسياري را بي نياز مي كرد.

بصيرت حضرت، كه از بلنداي دانايي و عظمت برخوردار بود، وسعت كشور را زير نظر داشت و هر گاه ضرورت برخورد و بيان سخنان اصلاحي وجود داشت، با گفتاري روشن، معاويه را بر آن مي داشت تا پليديهاي خود و فرزندانش را كمتر ساخته و حال مسلمانان مظلوم را مراعات كند.

وقتي افشاگري جنايات حاكم مسلمين! سودمند مي نمود، امام حسين عليه السلام گامي ارزشمند در بيداري مسلمانان برداشت. او در مجلسي، كه در مكه برگزار شد و بسياري از مهاجرين و انصار و تابعين در آن حضور داشتند، با سخنان رسا و عبارات آتشين، جنايات معاويه را برملا ساخت. امام عليه السلام در اين محفل تمامي آياتي را كه پيرامون اهل بيت عليهم السلام نازل شده بود تلاوت فرمود و ضمن تفسير آن آيات، گفته هاي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حق خود و خاندانش را برشمرد. دستاورد گرانبهاي اين سخنان، تأييد صحابه و تابعين و بازگويي عبارات امام در شهرها و روستاها بود. حاضران در محفل، به خاطر تعهدي كه حضرت از آنان گرفته بود، گفتار امام عليه السلام را به گوش مردم رساندند و بدين ترتيب پرده از چهره معاويه كنار رفت. به هر روي، چشمان در غبار نشسته و دلهاي غافل رو به بيداري بود كه مرگ معاويه فرارسيد و به اجداد ناپاكش ملحق شد.

اين حادثه تاريخي، سرنوشت مسلمانان را در گذري سرنوشت ساز فرو برد و زندگي دين باوران انديشمندي چون عباس عليه السلام را دچار حساسيتي ژرف ساخت. اينك يك تصميم مسير سعادت را عوض مي كرد و اندكي


درنگ و سستي عاقبتي نافرجام در پي داشت.

با روي كار آمدن يزيد، فصلي تازه در جهان اسلام پديد آمد و حوادثي جديد رخ نشان داد. از اين هنگام بود كه همدلي و همراهي ابوالفضل عليه السلام با برادرش فزوني يافت و عباس در كنار امام عليه السلام شاهد جنايات و هرزگيهاي فراوان يزيد شد؛ بي حرمتي به ارزشهاي دين را نظاره مي كرد، دهن كجي ولي امر! را به مقدسات مي ديد، تلاش حكومت در انهدام اسلام و ريشه كن كردن شيعيان متعد را مشاهده مي كرد و راه هاي گوناگون مبارزه را مي آموخت. [1] .



پاورقي

[1] زندگاني حضرت ابوالفضل العباس، ص 118؛ زندگاني قمر بني هاشم، ص 136 - 135.