بازگشت

همراه با امام حسن


آغازين فصل حيات و زندگاني عباس عليه السلام بيش از چهارده سال به طول انجاميد. در اين دوران، بارش بركات وجود پدر، شاخسار ابوالفضل را پرثمر كرد و هر روزش را روزي بركت آفرين و نعمت بخش ساخت.

فراگيري علوم و معارف و كسب آداب و فضايل در كنار آموزش فنون رزمي در صحنه هاي مختلف و حوادث گوناگون، شخصيتي ژرف و باشكوه براي فرزند ام البنين به ارمغان آورده بود.

صبح صادق امامت حضرت امام حسن عليه السلام در حالي شروع شد كه فتنه هاي ظلمت انگيز همه جا را فراگرفته بود، دشمنان داناي اسلام


بيرون مرزها كمين كرده بودند، دوستان نادان در درون سنگر گرفته بودند و امواج حوادث گردابي سخت براي مؤمنان راستين به پا كرده بود. برخي از مردم ريحانه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را آماج انتقادها و ناسزاهاي خويش قرار مي دادند و گروهي با زر و زور و تزوير همساز شده، دين خويش را با سكه هاي زرد و سرخ معامله مي كردند. [1] .

در اين ميان تنها مردان مرد ياراي همراهي با امام و حجت خداوند داشتند و بيرق حمايت از دين و راهبر دين را در دست مي فشردند.

عباس عليه السلام چهره اي چشمگير بود كه شجاعت خويش را با نور بينش و دانايي درآميخت. او ضعف ايمان سپاهيان، خستگي فراوان سربازان و تبليغات و شايعه سازي دشمنان را ابزاري كارآمد براي دشمن مي شمرد و امام زمان خود را رهبري بي ياور مي ديد. از اين رو لحظه اي در ياري و همراهي حضرت درنگ نكرد و در طول نه سال و چهارماه و هفده روز دوران امامت امام حسن عليه السلام با تمام توان در ركاب ياوري او بود.

او تمامي سفارشهاي پدر خويش درباره امام خود را گوشواره هوش كرده و گستره شخصيت خود را از آفتاب علم و دانش و دانايي و توانايي حضرت روشنايي مي بخشيد، به طوري كه درانتقال علوم و معارف اهل بيت عليهم السلام نقشي ژرف ايفا مي كرد و از روايان احاديث ايشان


شمرده مي شد. [2] .

در اين دوران، عباس عليه السلام «باب الحوائج» شيعيان بود. مستمندان را از الطاف و عنايات برادر خويش بهره مند مي ساخت، گرسنگان را سير مي كرد و برهنه گان را مي پوشانيد و در حمايت و اظهار ارادت به امام حسن عليه السلام مي كوشيد. [3] .

آنگاه كه تيغ تيز دشمن وجود امام عليه السلام را گلچين كرد و دشمنان خناس، پيكر پاك حضرت را تيرباران كردند، غيرت و رشادت علوي قبضه شمشيرش را به حركت درآورد؛ اما او سخنان امام خود را به ياد آورد و نسيم گلواژه هاي حجت خدا، آرامش يافت. [4] .

جلوه هاي جاودانه از قله عظمت وجود عباس عليه السلام در اين مرحله از حيات وي نمايان شد. او در برخي از كارها، كه انسان عادت توان شركت در آن ندارد، دخالت كرد و از اين طريق بزرگي مقام و موقعيت خويش را اثبات كرد. همراهي با امام حسين عليه السلام در غسل امام حسن عليه السلام يكي از اين كارهاست. اين واقعه وقتي عظمت شخصيت عباس عليه السلام را آشكار مي كند كه بدانيم حجت خدا را بايد شخصيتي همتاي او غسل دهد. بدن مطهر معصوم در سير به مبدأ اعلي بوده، به مرحله اي چون «قاب قوسين او ادني»


مي رسيد كه همان پرواز تا ملكوت اعلي و عرش برين است و در اين هنگام، نگاه افراد عادي، بايد بر هم گذاشته شود؛ انسانهاي معمولي توان اين مرحله را ندارند. اما عباس عليه السلام با چشماني باز و نگاهي آشكار، همراه با امام حسين عليه السلام خليفه خدا امام حسن عليه السلام را غسل و كفن كرد. [5] .


پاورقي

[1] ر. ک: زندگاني سياسي امام حسن مجتبي عليه‏السلام، جعفر مرتضي عاملي؛ قهرمان علقمه، ص 153 - 152.

[2] مولد العباس بن علي عليه‏السلام، ص 71 و 72؛ العباس، ص 95؛ قهرمان علقمه، ص 59 - 58.

[3] زندگاني قمر بني هاشم عليه‏السلام، ص 72؛ مولد العباس بن علي عليه‏السلام، ص 74.

[4] زندگاني قمر بني هاشم عليه‏السلام، ص 134؛ العباس، ص 156.

[5] مولدالعباس بن علي عليه‏السلام، ص 73 و 72؛ عباس بن علي، ص 56.