بازگشت

پنهان شدن نخبگان


و اما مجاهدان مؤمن براي دور ماندن از مكر و نيرنگ دشمن و به اميد مشاركت در دومين تحرك به رهبري امام حسين عليه السلام در خانه هاي خود يا ديگران، پنهان گشتند؛زيرا عاقلانه نبود كه آنان آشكار شوند و بدين كار، خود را در معرض خطر قطعي قرار دهند؛ چونكه اين كار در مقايسه با انتظار آمدن امام و همراهي با وي و در كمين دشمن نشستن سودمند به نظر نمي آمد.

و شايد همين افراد مخفي شده، بخش كوچكي از پايداران و ثابت قدمان حماسه حسيني را، بعدها تشكيل دادند. آنان يكي يكي، يا به صورت دوتايي، مخفي شده بودند و اخفاي آنان دسته جمعي صورت نگرفته بود. و حتي برخي محل اختفاي عده اي ديگر را نمي دانستند. تنها پنج يا شش ‍ تن قرار گذاشته بودند كه مخفيانه با هم از كوفه خارج شوند و به كاروان حسيني بپيوندند كه از جمله آنان مي توان؛مجاهد جابر بن حارث سلماني و مجاهد مجمع بن عبدالله عائذي [1] را نام برد.

همين كه كاروان بطحأ به كربلا رسيد و در آنجا استقرار يافت و خبر آن به مخفي شدگان رسيد، به صورت يك نفري يا دو نفري، و عده اي نيز همراه خانواده خود علي رغم خطرات و سختي، شروع كردند به خارج شدن از كوفه و پيوستن به امام حسين عليه السلام مهمترين اين افراد عبارت بودند از:

1- مجاهد: مسلم بن عوسجه اسدي با خانواده اش.

2- مجاهد: حبيب بن مظاهر اسدي از حواريان امام امير المؤمنين علي عليه السلام.

3- ابو ثمامه صائدي مجاهد معروف به جمع آوري اسلحه.

4- مجاهد حنطله بن اسعد شبامي.

5- دو برادر مجاهد: قاسط بن زهير تغلبي و كردوس بن زهير.

6-مجاهد: جناده بن حارث انصاري همراه با خانواده اش و پسرش كه پيكار نمود تا به شهادت رسيد و عده اي ديگر از آزادگان.

گروهي ديگر تنها راه رسيدن به امام حسين عليه السلام را داخل شدن در سپاه اموي كه براي جنگ تا امام به راه افتاده بود، مي دانستند.

اين شيوه بيانگر آن است كه آمدن فردي آنان، چه خطرات مهيبي در پي مي توانست

داشته باشد. لذا آنان از اين طريق توانستند به امام ملحق شدند تا از وصول خود مطمئن گردند. سپس با شجاعتي چشمگير به جبهه امام پيوستند. از جمله اين گروه، افراد زير را مي توان نام برد:

الف - مجاهد: جابر بن حجاج كوفي.

ب - مجاهد: ضرغامه بن مالك.

ج - مجاهد: مسعود بن حجاج تميمي و فرزند مجاهدش ‍ عبدالرحمن.

د- مجاهد: نعمان بن عمرو الراسبي و برادر مجاهدش حلاس بن عمرو.

و افراد ديگري كه جان و هستي خود را وقف پيكار با انحراف اموي كرده بودند و بر معتقدات خود پايبندي ماندند و از عقيده خويش، عدول نكردند و تا دم مرگ ايستادگي نمودند. و از نبرد رو گردان نشدند و شهادت را با آغوش باز، استقبال نمودند.

ما در كتاب ديگر خود [2] ، مخفي شدگان و شيوه هاي پيوستن آنها را به امام حسين؛ سرور مجاهدان بزرگوار، يكايك بين كرده ايم و انگيزه هاي دروني و محركهاي اعتقادي اين آزادگان را توضيح داده ايم.

بر خلاف توهم بعضي، مردان عقيده و دست پروردگار مسلم، در كوفه پس ‍ از آنچه در آن ديار اتفاق افتاد، نه گريختند و نه از عقايد خود دست شستند، بلكه يا به زندان افتادند و يا شهيد گشتند و يا آنكه پنهان شدند و انتظار، پيشه ساختند.

بنابر اين، مي توان مجاهد مؤمن كوفه را در طرح ذيل دسته بندي نمود:

آنان طلايه داران پيكار و مقاومت هميشگي در برابر نظام منحرف اموي به شمار مي رفتند؛و هر يك با توجه به شرايط خاص خويش براي رسيدن به درجه شهادت در كوفه يا كربلا خارج شدند. در ميان آنان پير مردان كهنسال و جوانان برومند و كامل مرداني به چشم مي خوردند.

گروهي از اين رادمردان را فرستاده، سرباز، مجاهد، اسوار و فرمانده تشكيل مي داد. و به قبايل مختلفي اعم از: جدلي، ازد، همداني، كنده، حمير و صائد، تعلق داشتند.

آنان از نظر سني و سلسله مراتب اجتماعي و همچنين وابستگي قبيله اي با يكديگر متفاوت بودند، جز آنكه يك خدا را مي پرستيدند و به آييني يگانه، پايبند بودند و در راه هدفي واحد پيكار مي كردند:

رجال صدقوا ما عاهدوالله عليه [3] .

آنان مرداني بودند كه به عهد خويش با خدايشان وفا كردند.

به پيش تاختند و سرهايشان در محراب عقيده و دفاع از ايمان محمدي از تن ها جدا شد كه:

فمنهم من قضي نحبه، و منهم من ينتظر... [4] .

گروهي از آنان به شهادت رسيدند و گروها ديگر منتظر هستند....

كساني كه مخفي شدند تا بعدها چونان زنبورهايي كه به كندوهاي خود بر مي گردند و كبوتراني كه لانه خود را مي يابند، به كربلا بروند و در ركاب سيدالشهداء پيكار كنند، و با خون خويش زمين را رنگين و درخت ايمان را بارور سازند.

آنان با جسدهاي پاره پاره خود، زمين را شيار زدند تا راه را براي نسلهاي آينده هموار سازند و ما بدلو تبديلا؛از پيمان خويش بر نگشتند و از دين منحرف نشدند.


پاورقي

[1] تمامي مخفي شدگان را در کتاب: الدوافع لانصار الحسين / قسمت سوم، ط دارالکتاب لبناني، معرفي کرده ايم.

[2] الدوافع الذاتيه لانصار الحسين (ع).

[3] سوره احزاب، آيه 23.

[4] سوره احزاب، آيه 23.