بازگشت

تصفيه هاي فيزيكي و آرامش قربانيان


مفاهيم اعتقادي و نمونه هاي اخلاقي، كمترين جايگاهي در بنياد حكومت امويان نداشت؛ زيرا حكومتهاي متوالي اميران و حكام بني اميه بدانان آموخته بود كه پايبندي به ارزشها و اخلاق، پايه هاي حكومت را براي هميشه استوار نگه نمي دارد. و التزام به حدود دين و احكام شريعت بايستي به صورت ظاهري و صوري باشد تا آنان بتوانند بيشتر بر اريكه قدرت تكيه زنند.

اين نظريه اي بود كه امويان آغاز گر تطبيق، تعميم و گسترش آن در زمينه هاي سياسي و اداري و اجتماعي بودند: تنها به ظواهر دين بايستي پايبند بود!.

در متقابل ديدگاه فوق؛پيشوايان عقيده و رادمردان رسالت، تأكيد مي كردند كه اعتقادات، بالاتر از حكومت است و شريعت مسلط بر سياست و قدرت مي باشد و اسلام بالاتر از همه چيز است و اساسا زندگي بدون چهارچوبهاي اخلاقي و ارزشهاي اعتقادي، مفهومي ندارد. و تنها در كادر ديانت و تقيد به اصول آن مي توان پيش رفت. نبايد رسالت، فداي قدرت گردد، بلكه بر عكس، اين قدرت است كه بايستي در راه رسالت به كار گرفته شود. و رسالت منزه از هر نوع استفاده نادرست باشد، اگر چه نتوان به قدرت دست يافت. رسالت در هر حال بايد حفظ گردد: ديانت همه چيز است.

ليكن اين تفكر و ديدگاه، خطر در معرض تصفيه هاي خونين قرار گرفتن را در پي دارد. آري، چنين هم بوده است. امت اسلامي شاهد حوادث خونباري بوده است كه در آن خاندان پاك و مطهر پيامبر صلي الله عليه و آله براي حفظ اسلام از تحريف و دفاع از ارزشهاي اين دين بزرگ خون خود را تقديم كرده اند و قربانيان فراواني در اين راه از خود بجا نهاده اند.

تفاوت بنيادي اين دو ديدگاه در طول تاريخ و طي جنگهاي سخت، براي همگان به خوبي آشكار شده است. و هنوز از اين خاندان عظيم، شهيداني گرانقدر به خون خود صحت ديدگاه خويش را امضا مي كنند.

در آخرين بخش كتاب، مسلم و گروهي از دلاوران و قهرمانان پرهيزكار را مي بينيم كه به قربانگاه وارد مي شوند، ليكن آرامش آنان دشمن را متحير مي كند و از فهم عظمت اين سكينه و طمأنينه، درمانده مي شود.

هاني مذحجي و ميثم تمار دو تن از اين گروه هستند كه زيباترين جلوه انساني را به نمايش گذاشته اند، و به انسانيت بهترين الگوهاي فرازين را تقديم كرده اند.

حكومت با دهشت و ناباوري، خونسردي و صلابت مسلم را هنگام شهادت مي بيند، ليكن در مقابل تمام اين زيباييهاي انساني، دشمني قرار دارد كه همه اخلاقيات را زير پا مي گذارد و رفتارش آن چنان ناجوانمردانه است كه طبع سالم عربي، آن را ابدا نمي پذيرد.

دشمن عجيب ترين شيوه ها را براي كشتن قربانيان به كار مي برد و پس از آن از اجساد شهدا نيز نمي گذرد و انواع قساوت ها را اعمال مي كند؛و همان اخلاق عربي را كه خود مدعي آن هستند ناديده مي گيرد. اين روشي است طبيعي براي بي ريشه هايي كه با دين مي ستيزند و از حدود شريعت تجاوز مي كنند.