گسترش شايعات
جنگ رواني زمينه مناسبي در ميان صفوف محاصره كنندگان يافته بود. لذا همچنان گسترش مي يافت تا آنجا كه سست عنصران، صريحا و با جديت خاصي به يكديگر مي گفتند:
چرا دنبال فتنه برويم و براي خود دردسر درست كنيم؟! در خالي كه فردا لشكريان شام در خواهند رسيد. شايسته آن است كه در خانه بمانيم و قوم را واگذاريم تا خداوند ميان ايشان اصلاح فرمايد.
اين ديگر چه منطقي است؟! كه رويارويي ميان مردم ستمديده و محروم تا حكام اموي به يك نزاه لفظي و يك سوء تفاهم قابل رفع تنزل پيدا كند. و اميدوار باشند تا خداوند ميان ايشان حاكم و انقلابيون اصلاح فرمايد! [1] .
و برتر از آن توجيحاتي بود كه يا خودبخود و با به وسيله مغرضين ساخته شد تا آنان بتوانند با دستاويز ساختن آنها عقب نشيني و فرار زبوني خود را توجيه كنند. آنان اين جنگ عادلانه ميان مخالفين يزيد و ابن زياد را تا حد يك رقابت براي كسب قدرت سياسي پايين آوردند. و بدينسان روحيه انقلابي و تهاجمي آنان در هم شكست. و ارتباط معنوي آنان با رهبران نهضت گسسته گشت. و ظلم كنندگان به خود و خودفريبان، زمزمه كردند كه ما را چه به دخالت در امور سلاطين و داوري ميان آنان [2] (و صلاح مملكت خويش خسروان دانند).
و برخي نيز موقعيت فعلي را صرفا نتيجه اختلاف شخصي والي با هاني دانستند كه بايستي خود را از آن دور كرد و متحمل عواقب آن نگشت. حال اين توجيه از جانب راحت طلبان يا مغرضان باشد، نتيجه يكي بود: از معني تهي شدن تحرك مردم و فردي كردن اختلاف؛ زيرا در اين ميان انگيزه اصلي و جوهر نهضت فراموش گشت. لذا مي بينيم همت ها فرو مي ريزد. و عزمهاي جزم چون رشته، پنبه مي گردد. عواملي چند در پيش بردن اين شايعات مؤثر بودند.
پاورقي
[1] الفتوح / ابن اعثم، ج 5، ص 87.
[2] حياه الامام الحسين (ع)، ج 2، ص 385.