بازگشت

رويارويي نهايي زودرس، ليكن اجتناب ناپذير


هيچ يك از دو طرف، خواستار ورود به ميدان مبارزه نهايي نبودند؛ زيرا حكومت امكان سركوب مسلحانه و برخورد نهايي با تشكل كوفيان را نداشت مگر آنكه لشكر شام برسد، تا از پيروزي خود در اين نبرد مطمئن گردد. ما معتقديم كمك گرفتن از لشكر شام براي مبارزه با نهضت كوفه، امري اجتناب ناپذير و مسلم بود. و در محاسبات والي جاي داشت. حال چه تا آن هنگام ابن زياد براي نيرو گرفتن، پيكي به شام فرستاده بود و چه هنوز در اين زمينه اقدامي نكرده بود، از آن طرف پادشاه شام خود را آماده هجومي نيرومند كرده بودند. و يا آنكه منتظر رسيده سبط رسول خدا صلي الله عليه و آله بود. و يا مي ديد كه كوفه از چنگال امويان رها مي شود.

به هر حال حكومت محلي آماده رويارويي نظامي سرنوشت ساز و نهايي نبود.

اما نهضت نيز همانطور كه در مقدمه بخش سوم گفتيم هدف عمده خود را متوجه آماده ساختن نيرو و بسيج براي نبرد ميداني كرده بود. و چنين كاري طبيعتا به زمان كافي؛ مثلا حداقل چند ماه پي درپي نياز داشت در حالي كه ربودن مجاهد، هاني در عصر روز ششم يا هفتم ماه ذي الحجه همان سال 59 هجري اتفاق افتاد.

لذا مي بينم نهضت كمترين مدت زماني را نزديك به دو ماه پشت سرگذاشته بود. يعني درست همان مدتي كه سفير حسيني در كوفه بسر مي برد. و اين مدت براي تغيير روحيات عامه مردم فرصت بسيار كوتاهي بود.

در عصر همان روز بود كه شرايط دشوار و پيامدهاي ناگهاني، رهبران نهضت را به تصميم گيري سريعي واداشت. و آنان بنا گذاشتند تا مرحله علني نهضت را بخاطر وضعيت استثنايي آغاز كنند. اين تحرك نوين، معلول برنامه ريزي هاي قبلي نبود. و زمان آن نيز مطلوبي نمي توانست باشد ليكن چاره اي از انجام آن به نظر نمي رسيد.

آري، اين رويارويي، زاده قراري پيشين و برنامه اي قبلي نبود.