بازگشت

عامل بنيادي اعتقادي


يعني ارزش اخلاقي والايي كه مسلم را ياراي نديده گرفتن آن نبود، همين پايبندي بود كه قهرمان را مانع از اجراي پيشنهاد مي كرد و در پاسخ به علت اين خودداري به جاي بحث و جدل كه چه بسا ديگران را تشويق به ادامه مناقشه مي سازد با پاسخي كوتاه و قانع كننده همه را ساكت مي كند.

او در اين روش از امام خود رهبر اسلام؛ حسين بن علي عليه السلام كمك مي گيرد. امام نيز در پاسخ سئوالات متعدد با جواني چنين:

اراده خداوند بر آن تعلق گرفته است تا مرا شهيد ببيند.

همگان را از تفصيل و شرح بي نياز مي كند. يا پس از صلح امام حسن عليه السلام و در پاسخ به پيشنهاد برخي از ياران براي قيام عليه معاويه به چنين پاسخي بسنده مي كند:

بدرستي كه ما بيعت كرده ايم، و عهد بسته ايم، و هيچ راهي براي نقض ‍ بيعت وجود ندارد.

اين شيوه امام است كه با پاسخهاي كوتاه و جوهره دار، از ورود به بحثهاي تفصيلي و گاه مسأله ساز خودداري مي ورزد و در مواقع و مناسبتهاي مختلف همين شيوه را به كار كي بندد.

آري، خير الكلام ما قل و دل.

مسلم نيز دست پرورده همين مكتب و همين امام است. او نيز به روايتي با اسلوبي حكيمانه انتقادات و سئوالات را چنين مي دهد:

ما اهل بيت از غدر و فريب كراهت داريم.

آري، مسلم كلام پيامبر صلي الله عليه و آله از زبان علي عليه السلام را بهتر و كاملتر از هر پاسخ مي يابد كه:

الايمان قيد الفتك لا يفتك مؤمن.

ايمان مانع ترور و قتل ناگهاني است. و مؤمن هرگز از اين روش و شيوه استفاده نمي كند.

بنابر اين، مانع ظاهري مسلم در اينجا يك مانع اعتقادي و بنيادي مي باشد؛ و به عبارت ديگر، مانعي اخلاق مقدس اسلام، در عرصه كار زار و در معيارهاي نبرد، و جنگ و صلح.

در اينجاست كه قهرمان عظيم از به كارگيري كيد و مكر براي كشتن فردي كه چه بسا پيروزي با كشتن او ميسر نمي گردد در ضمن عامل ديگر خواهيم گفت خودداري مي كند.

وانگهي غدر و فريب، صفتي است كه شرعا و عرفا مذموم مي باشد و تنها افراد ضعيف و بزدل آن را به كار مي بندند. و مفاهيم و اخلاق اسلامي، از به كارگيري اين گونه رذايل، جلوگيري مي نمايد. و چه كساني بهتر از بني هاشم مي توانند نمونه هاي اخلاقي و اسوه هاي عملي اين دين مبين باشند. و هيچ كس را ياراي رقابت را آنان در اين ميدان نيست. و بخصوص بخاطر پيچيدگي چنين شرايطي، امكان به خطر انداختن چنين مفاهيمي، بهاي گزافي است براي آينده اي نامشخص.

به دلايل بالا، دستور و سخن معلم بزرگ سفير ما؛ علي عليه السلام را بيفزاييد كه:

كيد و غدر دوزخ است و: اي مردم! اگر دنائت و نادرستي و نادرستي غدر نبود من زيركترين مردم بودم. آگاه باشيد! كه هر غدر و كيدي، فجوري به دنبال دارد، و هر فجوري كفري را در پي خواهد داشت، و هر قادر و فريبكاري در روز قيامت پرچمي خواهد داشت كه بدان وسيله شناخته مي گردد... [1] .

نكته مهم ديگر، در اين ممانعت، آن است كه خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله پيوسته مورد انواع رويارويي هاي پنهان و آشكار قرار مي گرفتند، كه ريشه در فريب، كيد و نيرنگ نمايان داشت. و تاريخ گواه صادقي است بر نيرنگهاي اعمال شده پياپي.

حال اگر سفير فرضا دست به كشتن ابن زياد مي زد، عملا توجيهي بود براي تمام جنايات معاندين اسلام و درباره اهل بيت و مستمسكي بود تا آنان، روشهاي ناجوانمردانه خود را صورت اخلاقي داده و بگويند او بخاطر منافع زودگذر، از حريم اخلاق تجاوز كرده است، و رعايت ارزشها را ننموده است و نتيجه آن مي شد كه دشمنان روشهاي نامشروع و ضد اخلاقي خود را در قبال خاندان عصمت و طهارت تفسيري ظاهرا معقول كرده و بگويند: ما پاسخ سنگ را با سنگ مي دهيم، و مقابله به مثل مي كنيم؛ عمليات ضد اخلاقي خود را دو طرفه قلمداد كنند.

آري، در صورت انجام گرفتن آن پيشنهاد، اين نتايج فاسد در پي بود.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، شرح شيخ محمد عبده، ج 2، ص 206.