بازگشت

خودداري از درگيري با حكومت


يكي از مسائل مهم سياسي، نوع بر خورد جنبش با حكومت محلي، كه از طرف حكومت مركزي حمايت مي گردد، است. اهميت اين مسأله از آنجاست كه جنبش، پيش از آنكه امكانات حكومت مركزي را بر آورد كند. و آماده بر خوردهاي گسترده، پيش از آنكه امكانات حكومت مركزي را بر آورد كند. و آماده برخوردهاي گسترده و وسيعي با لشكريان شام گردد، بداند اساسا عكس العمل هيأت حاكمه در قبال اين حركت نظامي چيست، و چگونه از حكومت دست نشانده خود حمايت خواهد كرد، و سطح اعزام نيرو در چه حد است.

هر حركت نظامي عواقب ناخواسته اي براي اين جنبش در پي خواهد داشت. و اين حركت نظامي در آغاز جنبش، دست آوردهاي نهضت را دير يا زود به باد خواهد داد؛ زيرا درگيري و بر خورد، رأس هرم حكومت مركزي (يزيد) را نشانه نگرفته است و از هدف خود دور شده است.

لذا سفير با فرزانگي و حكميت خدادادي، مجاهد بزرگوار مختار ثقفي - ميزبان خود را كه از امتياز دامادي حاكم شهر برخوردار است به نمايندگي نزد نعمان مي فرستد، تا از درگيري احتمالي جلوگيري كند. و طرفين را به آرامش دعوت نموده اختلافات ميان رهبران نهضت و حاكم را اگر چه براي زماني اندك بكاهد... و خطرات جنبش را بي رنگ و رقيق جلو داده، و حاكم را از اتخاذ سياست خنثي باز دارد. و ترس از هر نوع حركت زودرس، ترور و خشونت را از ميان ببرد. و حدت و شدت طرفين را كاسته نوعي حركت زودرس، ترور و خشونت را از ميان ببرد. و حدت و شدت طرفين را كاسته نوعي آرامش كوتاه مدت كه براي آماده شدن جنبش ضروري است به وجود آورد.

انجام دادن چنين امر مهمي تنها از داماد امير شهر كه از موقعيت منحصر بفردي برخوردار بود، و سفير نيز به همين دليل خانه او را مقر خود قرار داده بود، برمي آمد.

و ديگر بزرگان كوفه چون هاني بن عروه با وجود جلالت شأن و امتيازات سياسي خاص، از عهده انجام دادن اين مأموريت خطير برنمي آمدند.

مختار مأموريت حساس خود را با الهام از صوابديد خود انجام مي دهد. و منتظر دستوراتي از طرف ميهمان گرامي خود نمي گردد، تا او را با شرايط آشنا سازد بلكه طبق رسومات عربي و دفاع از ميهمان و ادب ضيافت عمل مي كند و از جانب خود با نعمان سخن مي گويد. والي نيز اين مسايل و رسومات را مي داند و بايستي رعايت نمايد. در عين حال وي از مدتها پيش ‍ به عدم صلاحيت يزيد معتقد بوده است.

با توجه به پارامترهاي بالا مختار با درك اين كه مبارزه به هوشياري نيازمند است و جنگ مجموعه فريبها و تاكتيكهاست همان طور كه وي اين درك را در حيات انقلابي بي آلايش خود به كار مي برد به اقناع و اسكات نعمان مي پردازد. از طرف ديگر نعمان كه داماد خود از رهبران مبارزه مي داند و با سكوت خود امكان ايجاد فرصتهاي جديدي را به وجود آورده است، در خيال دست و پا كردن مقامي در حكومت جديد مي باشد و مختار نيز، كه او را خوب مي شناسد از اين خصيصه قدرت طلبي او استفاده مي كند.

شايد هم نعمان از بعضي آرزوهاي خود براي مختار پرده برداشته و مختار هم در انتظار فرصت، كه ويژگي اساسي او و شرط لازم موفقيت است و سود جسته است.

اما درباره بخشي از نخستين نامه فرستاده شده به سوي امام عليه السلام كه مي گويد:اگر ما بفهميم كه به سوي ما روي آورده اي، والي شهر را از ميان خود رانده، او را به سوي شام خواهيم فرستاد [1] .

كمي بايستي به كنكاش بپردازيم.

به نظر ما اگر چه اخراج والي مشروط به آمدن امام بوده است و با نيامدن امام خودبخود اخراج او نيز منتفي مي باشد، اما صبر و خويشتنداري سياسي بي نتيجه بودن اين كار را آشكار مي سازد. و حتي زيانهاي زيادي بر امور جنبش نو پا و تازه به دنيا آمده كه نيازمند احتياط شديدي است، وارد خواهد كرد. وآنگهي عمليات اخراج والي توسط چه كسي بايد صورت گيرد و كيست آنكه چنين حركتي را امضا كند؟.

مسلم بن عقيل به عنوان رهبر با نفوذ قيام كه موافقت او لازمه هر حركتي بود، اخراج و والي را منتفي مي سازد يا آنكه آن را بي اهميت جلوه مي دهد: زيرا وي با عملكرد هوشيارانه خود در صدد آن است تا اين جنبش نوزاد در آستانه خيزش خود با اتفاقات ناموافق و غير منتظره، متوقف نگردد و لشكريان شام با اولين گام بر داشتن اين طفل، آن را از پا در نياورند.

مسلم از همان آغاز ورود خود كه نه به عنوان رهگذر يا ميهمان وارد كوفه شده بود بلكه به عنوان رهبر قيام و سفير امام در خانه فرود آمد، و با اين كار چهار چوب فعاليت خود را مشخص ساخت.

وي از موقعيت و توانايي هاي گردهمايي فشار (هوادار امويان) بخوبي مطلع بود، و مي دانست آنان خواستار گل آلود كردن آبهاي آرامش و فعاليت آرام هستند.

آنان مي توانستند با مستمسك قرار دادن يك حركت كوچك، شهر را بهم ريخته، حاكم را وادار به اتخاذ تدابير شديد امنيتي كنند. و با ايجاد بلوا و فساد و فتنه كه در آن يد طولايي داشتند مانع گسترش جنبش شوند. و ارتباطات آن را بگسلند.

به علاوه آنكه اساسا والي تا آن زمان هيچ گونه فعاليتي عليه جنبش انجام نداده بود و موضعي نگرفته بود تا بتوان به اتكاي آن وي را از شهر بيرون كرد.

اما تفوه به اينكه والي را بهتر بود از شهر خارج مي كردند، گفتار كساني است كه از مسائل سياسي و تحليل رويدادها بي خبر و دورند، و اين كه باقي گذاردند والي در شهر را يك خطاي سياسي بدانيم [2] ، در صورتي قابل قبول است كه مطمئن باشيم اخراج چنين فردي مانند اخراج يك فرد عادي كمترين درگيري داخلي و مشكلي به وجود نمي آورد. و مردم كوفه آماده تحمل تمام تبعات و آثار سياسي و نظامي اين چنين حركتي هستند. و هر نوع مانعي را از سر راه برمي دارند و عواقب حركت خود را به جان خريدارند...

به هر حال ما معتقديم هر كارشناس سياسي، اجتماعي و نظامي اگر در اين مسأله به كنكاش بپردازيم، در موفقيت آميز بودن آن ترديد خواهد كرد، و چنين انديشه اي را محكوم به شكست، پيش بيني خواهد كرد.

ما در موضع آينده از اين مسئله بيشتر ابهام زدايي خواهيم كرد، تا نظر ما روشن تر گردد.


پاورقي

[1] به صفحه 78 همين کتاب رجوع کنيد.

[2] اين نظر مرحوم مظفر در کتاب خور (سفيرالحسين (ع)، ص 63) است. وي در تعليقي بر پايان نامه مي گويد: باقي گذاردن نعمان در کوفه به وسيله اهل آن، يک خطاي سياسي بود ظاهرا ايشان به اهميت احتراز از درگيري در اوايل حرکت توجه نداشته اند. هر چند ايشان انگيزه انتخاب خانه مختار توسط مسلم را براي فعاليت و اهميت آن را مي دانند، اما متوجه نشده اند که اخراج والي و مانند آن بايستي با موافقت مسلم صورت مي گرفته است.