بازگشت

روشني هايي در راه كوفه


مسلم بن عقيل در انجام دادن تكليف حسيني خود در بالاترين مراتب يقين قرار داشت؛نه اضطراري در خروج خود داشت و نه كمترين ترديدي براي پيش رفتن... (برخلاف روايتي كه از ترديد وي در ميان راه سخن، مي گويد).

سفير پس از وداع با سبط گرامي پيامبر؛امام حسين - عليه السلام - عموزادگان، برادران، خانواده، دوستان مؤمن خود، با تهيه وسائل لازم براي قطع مسافت ميان مكه و كوفه مجهز گشته، براه افتاد در اين سفر افراد جليل القدر و برگزيدگان از طرف شيعيان كوفه علي الخصوص عامه مسلمانان آن ديار، همراه نامه هاي آنان نزد امام آمده بودند، مسلم را همراهي مي كردند.

اين همراهان عبارت بودند از:مجاهدان راه خدا، قيس بن مسهر صيداوي، عمارة بن عبدالله سلولي و عبدالرحمن بن عبدالله ارحبي.

زمان حركت از كوفه، شب نيمه ماه مبارك رمضان سال 59 هجري به شكل مخفيانه و شبانه بود، تا كسي از بني اميه او را نبيند. [1] .

مسلم همراه سه يار خود، در مدينه فرود آمد و نزد مرقد شريف پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - رفت...

خوارزمي مي گويد:همين كه مسلم به مدينه درآمد، نخست به مسجد پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - داخل شده دو ركعت نماز بجا آورد سپس در دل شب خارج شد و با اهل بيت (ساكن در مدينه) خداحافظي نمود [2] .

مسلم سپس از مدينه خارج شده، با ياران، سيرشتابان، خود را در پي هدف مطلوب پيش گرفتند.

در اينجا لازم مي دانيم اندكي تأمل كنيم و قبل از پي درگرفتن سفر؛اين دلاوران رسالت، به آنچه كه درباره دو راهنماي به استخدام درآمده توسط مسلم در مدينه براي نشان دادن راه و گم شدن و مردن آن دو از تشنگي و فال بد مسلم از اين حادثه - آن طور كه پنداشته اند - بپردازيم، و نادرستي اين ادعا را نشان داده، نظر خود را بيان داريم.


پاورقي

[1] مقتل الحسين / خوارزمي، ج 1 ص 196.

[2] همان مدرک.