بازگشت

اختلافات قومي


كوفه به جهت موقعيت نظامي خود، مركز نيروهاي نظامي و لشكريان بود و به تبع آن محل اسكان همه اسراي جنگ بود. و با تكرار جنگها و درگيريها، تعداد اسرا افزايش مي يافت و بازار برده فروشان از برده انباشته مي گشت.

همچنين امويان از برخورد مقرر در شريعت سهل و آسان اسلامي با ديگران، خودداري مي كردند؛ مثلا اگر كسي از اسرا ايمان مي آورد و مسلمان مي گشت، در موقعيتي پايين تر از يك عرب مسلمان قرار مي گرفت. دوره معاويه اوج اين نوع زورگويي ها مي باشد و شاهد خوبي بر گفتار ماست.

معاويه در اين نوع اجهافات تا آنجا پيش رفت كه مخالفتهاي قومي شديدي را برانگيخت؛ مخالفتهايي در راستاي نابود كردن دين حنيف اسلام؛ زيرا وي بر هر يك از كساني كه مسلمان مي گشت، جزيه وضع كرده بود.

اين سياست و مانند آن بود كه دوستداران و اتباع وي را بر آن داشته بود تا به او عنوان زيركي بدهند.

مهمترين گروههاي قومي موجود در كوفه عبارت بودند از:

1 -تركها كه در كوفه داراي موقعيت و تشخص بودند.

2 -كردها كه جزء جامعه كوفه قرار داشتند و صاحب تشخص نبودند.

3 -پارسيان نسبت اين قوم بر ديگر اقوام در حدي بود كه نقل شده است آنان بيش از نصف تمام ساكنين كوفه را تشكيل مي دادند. همين حجم بسيار جمعيت آنان بود كه زياد بن ابيه را بر آن داشت تا عده اي از آنان را در بصره و شام تقسيم كند.

4 -اهل روم پس از پارسيان بيشترين تعداد، از روميان بود.

5 -سريانيها كه قبل از فتح عراق توسط مسلمانان، از نصيبين، جندي شاپور و حران بدين شهر آمده بودند.

همچنين در كوفه آشوريها ارامنه و اقليتهاي قومي ديگري زيست مي كردند و هر قومي خلقيات ويژه خود را به همراه داشت و رسوم و آداب و معتقدات موروثي را با خود حمل مي كرد و برخي از صفات و رويه هاي منفي رواني و رفتاري مخصوص به خود را در فرهنگ قومي خويش جا داده بودند.