بازگشت

افتراق مذهبي


نظر به پايبند بودن به معيارهاي اعتقادي و در راستاي تجاوز به حريم نبوت و مخالفت با خاندان پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - جامعه كوفه با تأثير پذيرفتن از ديدگاههاي فكري وصف بندي سياسي - كه كل جامعه مسلمانان را دچار اضطراب ساخته بود چه برسد به ساخت ديني با گرايشهاي منفي در كوفه - دچار انشعابات متعدد مذهبي شده بود. مهمترين اين نظرگاهها عبارت بودند از:

1 -خوارج كه نفرات آنان پس از نهروان افزايش يافته بود. آنان كوفه را كه خود از آن برخاسته بودند مركز فعاليت قرار داده بودند و آمادگي داشتند - كه هرگاه كفه امويان مي چربيد - بازو، به بازوي باطل داده جنگ با اهل بيت رسول اكرم - صلي الله عليه و آله - و پيروان آنان را اختيار كنند و بدينسان رو در وي حق قرار گيرند.

لذا خوارج را دشمن ترين دشمنان بايد تلقي كرد كانوا:اشد علي الرحمن عتيا تجاوز و از حد گذشتن آنان نسبت به خداوند از همه افزون بود.

2 -ناصبيها كه فعاليت خود را بر اساس و محور دشمني با امام علي - عليه السلام و اهل بيت رسالت قرار داده بودند؛

3 -امويان گروه منسجمي كه قدرت آنان در خلافت معاويه افزايش يافته بود و فعاليت خود را از ميان عثمان دنبال مي كردند اين گروه در جهت تحكيم قدرت و زعامت بني اميه - به تنهايي - حركت مي كردند.

4 -شيعيان كه پس از انتخاب كوفه به عنوان مركز خلافت توسط اميرمؤمنان امام علي - عليه السلام - موقعيت درخشاني پيدا كردند؛ زيرا مردم عدالت لطف و مساوات را طي حكومت امام لمس كردند و شيعيان علي - عليه السلام - پيوسته تعدادشان افزايش يافت. لذا شيعيان بيش از تمام گرايش هاي مذهبي ديگر در كوفه، كه رنگ شيعي به خود گرفته بود هوادار داشتند و از مقام ممتاز و منحصر به فردي برخوردار بودند.

همين مسأله بعدها مشغله فكري معاويه گشت. و در فكر تصفيه اين گروه بزرگ به انحاي مختلف فرورفت. وي براي از ميان برداشتن شيعيان به كارهاي متعددي دست زد از جمله: دستگيريهاي وسيع، كشتارهاي فردي و دسته جمعي، يورشهاي ناگهاني بر ساكنين آرام شهرها و سركوب آنان، و بالأخره تبعيد بيش از پنجاه هزار تن از شيعيان كوفه به خراسان [1] طي گسترده ترين تلاش براي تهي ساختن كوفه از دشمنان امويها و شكستن شوكت پيروان آل محمد - صلي الله عليه و آله -

5 - و تفكران ديگر با پيروان اندك و فعاليتهاي محدود. ليكن مؤثر و قابل ملاحظه در جامعه كوفه بود، مانند: جبريه، قدريه، مرجئه، مفوضه، افزون، بر غلات كه در مورد حضرت علي - عليه السلام - به غلو پرداختند تا آنكه حضرت به دست خود - پس از آنكه از پذيرش نصايح، خودداري كردند - آنان را از ميان برداشت.

به هر حال اين گرايشهاي قدرت طلب در كوفه - علي رغم اختلافات نوعي خود و تفاوتهاي كمي و كيفي - تماما در يك چيز مشترك بودند و آن هم از بين بردن قوت و وحدت نظر و هماهنگي در موضعگيري هاي سياسي در كوفه بود.


پاورقي

[1] تاريخ الشعوب الاسلاميه /کارل بروکلمان، ج 1، ص 147 (ط سوم، 1960، م).