بازگشت

مسلم و خانواده اش


علي - عليه السلام - از عمق محبت پيامبر اكرم -صلي الله عليه و آله - نسبت به خاندان خود - و به تبع آن صحابه مخلصي كه دوستدار اين خاندان پاك بودند - و انگيزه هاي آن بيش از همه مردم آگاه بود. و از اين محبت استوار و متبلور در دل و جان سيد رسولان و پيوند قلبي محكم بيان شخص مقدسش با اين خاندان، اطلاعي درست داشت.

عقيل - و فرزنداش مسلم - از جمله محبوبان حضرتش - صلي الله عليه و آله - بودند.اميرمؤمنان از مقام شايسته بزرگ خود نزد پيامبر اكرم به خوبي خبر داشت و به يقين مي دانست كه محبت پيامبر از روي هوس نمي باشد. لذا امام درصدد برآمد از محبت پنهان، با سؤالي از حضرت ختمي مرتبت، پرده بردارد و از زبان كسي كه:لاينطق عن الهوي حق مطلب را بشنود.

ابن عباس خبر امت و دانشمند متعهد اين قوم در اين باره چنين نقل مي كند: علي - عليه السلام - (با عبارتي كه محبت پيامبر را بر مي انگيخت) پرسيد:يارسول الله! تو عقيل را دوست داري؟)

حضرت - صلي الله عليه و آله - فرمود: آري به خدا! به او دو محبت دارد؛ محبتي بخاطر خود او و محبتي به خاطر محبت ابوطالب به او... و فرزند عقيل در راه محبت فرزند تو به شهادت خواهد رسيد، و چشمان مؤمنان اشكبار خواهد گشت و ملائكه مقرب بر او درود و تحيت خواهند فرستاد.

سپس حبيب خدا محمد مصطفي - صلي الله عليه و آله - گريست تا آنكه اشكهايش بر سينه اش روان شد و بعد گفت: به خدا! از رنجي كه خاندانم پس از من خواهند برد، به خدا شكايت مي كنم [1] .

پيامبر اكرم از تصور فجايع و رنجهايي كه به خاندان نبوت خواهد رسيد بسيار اندوهگين مي گشت و به خدا شكايت مي برد.

پيامبر ميان محبت گذشته و حال پلي مي زند و اين دو را به هم مي پيوندد و بر يكديگر اضافه مي كند و محبت خود را نسبت به عقيل بر محبت اختصاصي ابوطالب نسبت به فرزندش عقيل مي افزايد. پيامبر كه اين چنين محبت ابوطالب را درباره فرزندش عقيل رعايت مي كند، بايد تصور كرد كه به خود ابوطالب چقدر عشق مي ورزيده است.

به هر حال اين حديث و احاديث مانند آن از محبت پايدار و چند جانبه حضرت نسبت به عقيل خبر مي دهد و علل چند گانه اين محبت را بازگو مي كند.

اين حديث را منابع سني نيز روايت مي كنند [2] ، اما بريده و كوتاه شده، مثل اينكه راوي، باقي حديث را فراموش كرده است و يا به دلايل روشن نسبت به باقي آن تجاهل كرده است.

امام علي - عليه السلام - معلم امت، چونان معلمي براي مسلم، در دانش آموز خود توانايي ها و قابليت هايي چون: توانايي اجتماعي، همسرداري و لياقت همسري دختر امام را درك مي كند كه ديگران از درك آنها عاجزند.امام كه براي دختران خود ارزش فراواني قائل بود، و اين گوهران پاك و تربيت شده را تنها به همسري مردي درمي آورد كه قدر آنان را بداند. لذا مسلم را كفو و همشأن دختر خود درمي يابد، مسلم كه تنها هم و غمش حركت در جهت اهداف امت ائمه است، دامادي شايسته براي امام است، و رقيه را به همسري برمي گزيند. [3] .

اين همسر برگزيده، عبدالله را به سالار شهيدان كربلا تقديم مي كند تا يكي از قهرمانان و نمونه هاي برجسته اين واقعه جهاني گردد.

البته گفته شده است كه مسلم پس از وفات رقيه، مجددا داماد امام علي - عليه السلام - گشته و رقيه صغري [4] (يا ام كلثوم) [5] را به همسري خود درآورده است.

همچنين مورخين در تعداد فرزندان مسلم اختلاف نظر پيدا كرده اند؛ گروهي پنج پسر و يك دختر، گروهي چهار پسر و يك دختر را - از رقه اولي يا خواهر او پس از وفات وي - حاصل اين وصلت ميمون و مبارك مي دانند. ليكن آنچه نزد ديگر مورخين مسلم است منقطع شدند مسلم مي باشد. آن بزرگوار فرزنداني به جهان عرضه كرد كه خون پاكشان روغن چراغ تابان اسلام گشت و از كربلا به تمام دنيا پرتوافشاني كرد.

مسلم داراي ده يا يازده برادر بود كه جان خود را در راه قرآن، عقيده و عترت، نثار كردند، اين صاحبان فضيلت گروهي نيرومند را به گرد ريحانه رسول خد تشكيل داده، پروانه وار به حفاظت از وجود مقدس امام حسين و اهل بيت پيامبر- صلي الله عليه و آله - پرداختند و در اين راه جان باختند.

از جمله اين برادران: جعفر، علي، عيسي، عبدالرحمن، سعيد، ابوسعيد، و ديگران مي باشند كه ميدانهاي نبرد و پيروزي، شاهد تلاشهاي قهرمانانه و افتخار آفرين آنان بوده است. و آخرين ميدان درخشش اين شهابان ثاقب كربلا است. و ما در بررسي ديگري پيرامون انصار امام حسين - عليه السلام - شرف اين ديدار را خواهيم داشت.

حاصل آن كه مسلم سربازي بود وفادار و از سرداران فتوحات بزرگ. فرماندهي توانا در معركه هاي دشوار و كمرشكن، و پيشاهنگي الهي كه در ميان تحولات سياسي براي احياي حركت و پويش انقلابي كوفه فرو مي رفت. او از اعضاي هيأت نبوت و خاندان رسالت بود كه براي پيكار با دشمنان حق برگزيده شده بود. او تجسم حق بود و مرتبط با اصول آسماني.


پاورقي

[1] امالي /صدوق، ص 114، (ط نجف اشرف، 1389 ه‍ ق).

[2] السيرة الحلبية،ج 1، ص 304. مستدرک / حاکم، ج 3 ص 576. تذکرة الخواص. ابن جوزي، ص 22 (ط 1401 ه‍ ق) نکت الهميان، ص 200 و ذخائر العقبي / طبري، ص 222، که حديث را خطاب به عقيل چنين نقل مي کند:من به تو دو محبت دارم: محبتي به عليت خويشاوندي تو به من، و محبتي که عمويم نسبت به تو داشت، خبر دارم (عموي پيامبر ابوطالب است).

[3] معارف / ابن قتيبه، ص 204، مقاتل الطالبين /ابوالفرج اصفهاني، ص 94.

[4] المحبر / ابن حبيب نسابه بصري، ص 56.

[5] عمدة الطالب، ص 32 (ط دوم، 1961م.).