در حركت اهل بيت اطهار از كربلاي معلي به جانب مدينه منوره
اهل بيت اطهار بعد از ورود به كربلا در اربعين سال اول شهادت حضرت سيدالشهدا عليه آلاف التحية و الثنا يا سال دوم سنه ي 62 هجري بر حسب اختلاف روايات و اظهار نظرهائي كه از مقاتل نويسان و ارباب خبر در اين خصوص شده در آن سرزمين مصيبت خيز و صحراي غم انگيز مراسم سوگواري و تعزيه داري را اقامه نموده با دنياي حزن و غم و دل هاي پر از اندوه و حسرت به حالت ماتم زدگي آرامگاه و مضاجع شهيدان را وداع گفته و كاروان محنت و الم در تحت مراقبت مأمورين يزيد و سرپرستي و قافله سالاري حضرت سيد سجاد امام زين العابدين عليه السلام طي طريق نموده از سرزمين كربلا به جانب يثرب و بطحا رهسپار گرديدند و به طوريكه نوشته اند مدت توقف در كربلاي آل الله سه روز بوده و در اثر بي قراري زياده از آن طاقت نياورده و به طرف مدينه حركت نمودند - اين ابيات را به عليا حضرت رباب كه يكي از زنان عفيفه و فاضله حضرت سيدالشهداء عليه السلام و دختر امرء القيس بن عدي بن اوس است نسبت داده اند و در حين مراجعت به كربلا از سوز دل سروده و گويد [1] .
ان الذي كان نورا يستضاء به
بكربلاء قتيل غير مدفون
سبط النبي جزاك الله صالحة
عنا و جنبت خسران الموازين
قد كنت لي جبلا صعبا الوذبه
و كنت تصحبنا بالرحم و الدين
من لليتامي و من للسائلين و من
يعني و يأوي اليه كل مسكين
و الله لا ابتغي صهرا بصهركم
حتي اغيب بين الرمل و الطين
معني گفتار اين بانوي وفادار در رثاء و مصيبت همسر بزرگوار خودش اين است: براستي و حقيقت آن كسي كه براي ما نوري بود كه از آن استضائه و درخواست روشنائي مي نموديم در كربلا شهيد و مقتول اشقيا گرديد و بدن او را بدون دفن در ميان صحرا گذاردند دختر زاده پيغمبر اكرم كه خداي سبحان او را جزاي نيكو دهد از ما كه او از ضرر و زيانكاري ميزان اعمال دوري و پرهيز داشت اي سيد و آقاي ما تو از براي ما كوه وقار و پناه گاه عظيم و استواري بودي كه ما بدان پناهنده بوديم و تو كسي بودي كه با ما در رحم و مرحمت و مهرباني و دين يار و همراه بودي اي كسي كه از براي يتيمان و بينوايان دادرس بودي و به جانب حضرتت هر بينوا و درمانده اي پناه مي آورد و از او دستگيري مي نمودي قسم به خدا كه من بعد از تو براي خود همسري را اختيار نخواهم كرد تا اينكه سر به تيره تراب بكشم و بين ريگ زار و گل و خاك فرو بروم و پنهان شوم.
گفته اند اين مخدره تا مدت يكسال بعد از شهادت سالار شهيدان مي گريست و در زير سقف و پناه گاهي جاي نگرفت تا وفات نمود.
پاورقي
[1] کتاب اعلام النساء ص 622 ج 2.