بازگشت

خطبه حضرت زينب كبري در بازار كوفه


سيد بن طاوس در لهوف مي نويسد [1] بشير بن جزيم اسدي گويد ديدم زينب دختر علي (ع) را در آن روز قسم به خدا كه زني را سخنگوتر و زبان آورتر از او نديدم گويا كه به زبان پدرش اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب سخن مي گفت و داد فصاحت و بلاغت مي داد او اين خطبه شريفه را اغلب با تفاوت عبارات نقل نموده اند و ما در اينجا حتي الامكان جمع بين مندرجات مصحح مي نمائيم. آن مظلومه همين قدر اشاره به جانب آن ازدحام پرغوغا و آشوب نموده و فرمود اسكتوا كه در اثر اين اشاره و گفتار گويا كه مهر خاموشي به دهان تمام آن جمعيت زده شد و از احدي ديگر نفس در نيامد و صدائي شنيده نشد علاوه بر اين صداي دراي كاروان هم خاموش گرديد و با نيروي عصمت


از آن معصومه چنين تصرفي آني به عمل آمد آنگاه فرمود:

الحمدلله و الصلوة علي ابي محمد و آله الطيبين الاخيار اما بعد يا اهل الكوفة يا اهل الختل و الغدر اتبكون فلا رقأت العبرة و لا هدأت الزفرة انما مثلكم كمثل التي نقضت غزلها من بعد قوة انكاثا تتخذون ايمانكم دخلا بينكم هل فيكم الا الصلف و العجب و الشنف و الكذب و ملق الاماء و غمز الاعداء كمرعي علي دمنة او كفضة علي ملحودة الاساء ما قدمت لكم انفسكم ان الله سخط عليكم و في العذاب انتم خالدون اي اجل و الله فابكوا فانكم و الله احق بالبكاء فابكوا كثيرا و اضحكوا قليلا فقد بليتم بعارها و منيتم بشنارها و لن ترخصوها ابدا و اني ترخصون قتل سليل خاتم النبوة و معدن الرسالة و سيد اهل الجنة و ملاذ حربكم و معاذ حزبكم و مقر سلمكم و اسي كلمكم و مفزع نازلتكم و المرجع اليه عند مقالتكم و مدرة حججكم و منارة محجتكم الاساء ما قدمت لكم انفسكم و ساء ما تزرون ليوم بعثكم فتعسا تعسا و نكسا نكسا لقد خاب السعي و تبت الايدي و خسرة الصفقة و بؤتم بغضب من الله و ضربت عليكم الذلة و المسكنة اتدرون ويلكم اي كيد لمحمد فريتم و اي عهد نكثتم و اي كريمة له ابررتم و اي حرمة له هتكتم و اي دم له سفكتم لقد جئتم شيئا ادا تكاد السموات يتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هدا لقد جئتم به صلعاء عنقاد شواء فقماء و في بعضها خرقاء شوهاء طلاع الارض و السماء افعجبتم ان قطرت السماء دما و لعذاب الاخرة اخزي و هم لا ينصرون فلا يستخفنكم المهل فانه عزوجل لا يخفره البدار و لا يخاف عليه فوت الثار كلا ان ربكم لنا و لهم بالمرصاد (ثم انشات تقول):



ماذا تقولون اذ قال النبي لكم

ماذا صنعتم و انتم اخر الامم



باهل بيتي و اولادي و مكرمتي

منهم اساري و منهم ضرجوا بدم



ترجمه بيانات آن مخدره مظلومه قريب به اين مضمون است:

سپاس خداي را و درود بر پدرم محمد و آل او كه پاكيزگان و برگزيدگانند پس از آن اي مردم كوفه اي اهل حيله و مكر آيا شما بر حال ما گريه مي كنيد در صورتيكه هنوز خوناب از ديده ما روان است و شراره دل ما بلند است مثل شما مانند آن زني است كه رشته خود را به قوة تمام مي تابيد پس از آن از هم مي گشودند بدينگونه شما هم رشته ايمان


را بستيد و گسستيد و ايمان را وسيله استفاده و دخل خود قرار داديد آيا ما بين شما خبر خودستائي و تملق و غمز و فريب و عشق با زنان و كنيزان و دروغگوئي چيز ديگري هست شما گياهي را مانيد كه در روي فضلات سبز شده و مسكوكي را مانيد كه نارواج و تقلبي است كه نه با آن بتوان معاش كرد و يا چيزي بر سرمايه بدين افزود بدانيد كه چه برگ و ساز ناسازي را براي گور خود از پيش فرستاده ايد و چه ذخيره بدي براي آخرت خود تهيه نموده ايد و بدانيد كه غضب خدا دامنگير شما شده و به زودي در عذاب ابدي دچار و مخلد خواهيد شد، آيا گريه مي كنيد بر مصيبت ها و ناله مي نمائيد بلي جا دارد به خدا قسم كه زياد گريه كنيد و كمتر بخنديد زيرا كه شما دامن خود را به ننگ و عاري عجيب كه زياد گريه كنيد و كمتر بخنديد زيرا كه شما دامن خود را به ننگ و عاري عجيب آلوده كرديد كه هيچگاه پاك شدني نيست و عيبي را مرتكب شديد كه چاره و علاج ندارد و هيچ وقت شستشو بردار نخواهد بود و چگونه شستشو برمي دارد در حاليكه شما ريشه جان خاتم پيغمبران و نوباوه ي عزيز او را كشتيد و سيد جوانان بهشت را به قتل رسانديد و كسي را كشتيد كه پناه حزب و دستجات شما بود و صلح و سلامت شما به او پيوستگي داشت و خرد و فهم شما را مددكار بود و بر زخم هاي ناسور شما مرهم مي گذاشت و پناهگاه شما در هر پيش آمد ناگواري بود و چراغ راه و دليل طريق هدايت و مرجع بازگشت براي شما به شمار مي رفت بدانيد اي مردم چه گناه بزرگي را مرتكب شديد و چه عمل بدي را با دست خود تهيه كرده و پيش از خود فرستاده ايد و هم اكنون چه وزرو و بالي را براي روز بعث و انگيزش خود فراهم نموده ايد پس بدا به حال شما سرنگون گرديد و زير و رو شويد و از رحمت خدا دور باشيد و مأيوس و محروم گرديد و دست هاي شما قطع شود و زيان كار در پيش آمدهاي خود شويد و به غضب خدا گرفتار گرديد و به خواري و درماندگي و بيچارگي و دست تنگي دچار شويد.

اي مردم كوفه: واي بر شما آيا مي دانيد چه دلي از پيغمبر خراشيديد و چه جگري را از او شكافتيد و چه خوني از او ريختيد و چه حرمتي از او برديد در حقيقت كار بسيار عجيبي كرديد چنان كاري كه نزديك بود آسمان ها به واسطه آن از هم بشكافد و زمين از هم پاره پاره گردد و كوه ها از هم بپاشند و نگونسار گردند شما كاري كرديد چه كار بدي و چه كار زشتي چه كار عجيب و شرم آوري، چه كار بي شرمانه و بي پروايانه كه اثر آن


آسمان ها را تيره كرد و از آسمان خون باريد و زمين و زمان را به هم زد و اوضاع دنيا را منقلب كرد آيا تعجب نمي كنيد كه از آسمان خون باريد بدانيد كه رسوائي عذاب آخرت براي شما بيشتر است و از اين مهلتي كه خدا به شما مي دهد تعجب نكنيد و آن را سهل و ساده مشماريد چه خداوند مهربان بعقوبت و مكافات بندگان نافرمان عجله و شتاب نكند و دير يا زود تلافي خواهد كرد و از خونخواهي و انتقام بيمي بر او نيست بدانيد و آگاه باشيد كه پروردگار در كمين ما و آنان است و منتظر است كه در موقع انتقام ما را از شماها بكشد.

ترجمه ابيات - چه خواهيد جواب داد اي مردم وقتي كه پيغمبر اكرم از شما بپرسد اي آخرين امت ها شما درباره اهل بيت و اولاد و عزيزان من چه كرديد جز اينكه بعضي از ايشان را اسير و بعضي را كشته و به خون آغشته كرديد آيا اين بود مزد و پاداش من در برابر نصيحت و دلالتي كه از شما نمودم كه اكنون آن رانسبت به اولاد و بازماندگان و بسته و پيوسته من منظور داريد من از آن مي ترسم كه بر شما همان عذابي وارد شود كه قوم عاد و ثمود به آن دچار و مبتلا گرديدند.

پايان ترجمه خطبه و ابيات.


پاورقي

[1] لهوف سيد ص 64 ط نجف - بحارالانوار ص 219 ط - ط مقتل خوارزمي ص 40 ط نجف - ناسخ التواريخ ج 6 ص 320 ط - ط.