بازگشت

در اسب تاختن بر بدن حضرت سيدالشهداء


سيد بن طاوس [1] و ديگر از ارباب مقاتل [2] مي نويسند كه پسر سعد ملعون بي حيا بعد از قتل حضرت سيدالشهداء عليه السلام ندا داد:

من ينتدب للحسين (عليه السلام) فيواطي الخيل ظهره

يعني كيست كه داوطلب شود بر بدن حسين عليه السلام بتازد ده تن از آن مردم وحشي صفت به امر آن بي حيا مهيا شده و بر اسب هاي خود سوار شده آن بدن شريف را كه از ضرب تيغ و نيزه و سنان جاي سالمي برايش باقي نمانده بود در نهايت بي شرمي اسب تاخته استخوان سينه و پشت و پهلو مباركش را در هم شكستند و به اين عمل شنيع وحشيانه ستم و بيداد خود را باعلي درجه انتها رسانيدند اسامي نحس ايشان كه قلم از نوشتن آن ابا و امتناع دارد اين ناكسان اتباع شيطان بودند: اسحاق بن حوبه كه پيراهن تن شريف را هم سلب نموده بود - اخنس بن مرتد يا مرثد - حكيم بن طفيل سنبسي - عمرو بن صبيح - رجاء بن منقذ عيدي - سالم بن خثيمة جعفي - واحظ بن ناعم - صالح بن


وهب جعفي - هاني بن شبث حضرمي - اسيد بن مالك - لعنهم الله تعالي - ذكر اسامي منحوسه اين ستمگران دور از انسانيت در اينجا براي آن است كه خوانندگان در لعن ايشان هر كدام به نام و تقاضاي ازدياد عذاب ايشان از قادر علام بخصوص اهتمامي تمام نمايند زيرا كه اينان كساني هستند كه از تمامي آن ناكسان بيشتر شقاوت و بي رحمي و بي حيائي و بي پروائي خود را آشكار و نمايان به كار زده اند و عملي ننگين انجام داده اند كه تاريخ بشريت نظير آن را در تمامي صفحات و طومار خود به يادگار ندارد.

بي شرمي اينان بدان اندازه بود كه هنگام ورود به كوفه نزد پسر زياد نانجيب آمده اسيد بن مالك از ميانه ي ايشان اين گفته ظالمانه را به زبان نحس خويش آورده:



نحن رضضنا الصدر بعد الظهر

بكل يعسوب شديد الاسر



يعني مائيم كه بدن حسين را به طوري شكسته و درهم خرد كرديم كه سنگ آسيا گندم را خرد مي كند پسر زياد به گفته آنها چندان اعتنائي نكرده و چشمان كور ايشان را به عطاي اندك پوشانيد ولي مختار بن ابي عبيده ثقفي تلافي و انتقام شديدي از آنان كشيده بعد از بريدن دست و پا و بچهار ميخ كشيدن ايشان حكم داد زنده زنده بر بدن ايشان اسب تاختند. درباره اين مردم بي حيا است كه: اولئك جزاؤهم ان عليهم لعنهة الله و الملئكة و الناس اجمعين خالدين فيها لا يخفف عنهم العذاب و لا هم ينظرون.

چه خوش گفته است:



دوران بقا چو باد صحرا بگذشت

تلخي و خوشي و زشت و زيبا بگذشت



پنداشت ستمگر كه ستم بر ما كرد

بر گردن او بماند و بر ما بگذشت




پاورقي

[1] لهوف سيد بن طاوس ص 59 - 58.

[2] مقتل ابي‏مخنف ص 99 قال عمر بن سعد من يبادر الي جسد الحسين فيوطاء فابتدر اليه عشرة فوارس فوطئوا صدره و ظهره.