بازگشت

عمرو بن خالد و خالد بن عمرو ازدي (صيداوي)


اين مرد از اشراف كوفه و از سران و اشخاص متعين بوده و نسبت به خاندان رسالت اخلاص مي ورزيده و او در كوفه با حضرت مسلم بن عقيل همراهي نموده و هنگامي كه مردم كوفه به مسلم بي وفائي كرده و او گرفتار گرديد، عمرو پنهان شده بدين حال بود تا خبر حضرت ابي عبدالله را به خاك عراق شنيده با چند تن از اصدقاء محبين اهل بيت و پسرش با غلام خود از كوفه در آمده به خيال تشرف به موكب امام (ع) طي طريق نمودند از جمله همراهان او مجمع عائدي و جناده سلماني و كامل غلام نافع و طرماح بن عدي بودند و از بيراهه راه را پيموده تا خود را به موكب حسين رسانيدند در عذيب الهجانات چهار ميل از قادسيه گذشته باردوي امام رسيدند به گفته ابي مخنف [1] روز عاشورا در شدت جنگ بين العسكرين كه دو دسته به هم ريختند عمرو با چند تن ديگر داخل مبارزه و نبرد شد به طوري جنگيدند كه لشگر دشمن را به هم پيچيده سپاه پسر سعد درصدد برآمدند كه خط ارتباط را بريده


و بين آن ها تفرقه بيندازند و چنين كردند كه در اين حالت امام عليه السلام برادر خود جناب ابي الفضل را بياري آن ها فرستاده و ايشان را از محاصره دشمن در آورد و ليكن بدن آنان مجروح بود ديگر بار به دشمن حمله كرده با جراحاتي كه در بدن داشتند مردانه كوشيدند تا شربت شهادت نوشيدند پسرش خالد هم در آن ميانه بعد از شهادت پدر مي جنگيدند و اين رجز را مي خواند: صبرا علي الموت بني قحطان - كيما تكونوا في رضا الرحمن - ذي المجد و العزة و البرهان - و ذي العلي و الطول و الاحسان - يا ابتا قد صرت في الجنان - في قصر رب حسن البنيان - خالد به دشمن حمله كرده چند تن را بقتل رسانيد تا شهادت يافت و همراهان ديگرش هم به درجه رفيعه شهادت رسيدند، سعد بن عبدالله كوفي غلام عمرو بن خالد هم با او شهادت يافت.


پاورقي

[1] مقتل ابي‏مخنف ص 71.