بازگشت

جنبش لشگر پسر سعد و جسارت شمر بن ذي الجوشن


در اين اثنا لشگر عمرسعد به جنبش در آمده و اطراف عسگرگاه امام و خيام محترم او را احاطه نمودند امام عليه السلام كه دستور كندن خندق داد بود و آتش در آن افروخته بودند دشمن از مشاهده آن حيرت كرده و تعجب نمودند و منظور امام عليه السلام از اين دستور آن بود كه جنگ از يك طرف باشد چنان كه قبلا هم در اين خصوص اشاره شد از جمله شمر بن ذي الجوشن وقتيكه اين وضع را ديد به صداي بلند جسارت نموده گفت، اي حسين آيا به آتش دنيا شتاب نمودي پيش از اينكه روز قيامت برسد، امام فرمود گوينده ي اين سخن كيست گويا كه شمر باشد اصحاب عرض كردند بلي جز او نيست امام (ع) فرمود يابن راعية المعزي انت اولي بها صليا يعني اي پسر زن چوپان تو سزاوارتري از اينكه به آتش جهنم واصل شوي، مسلم بن عوسجه خواست تا تيري به جانب او پرتاب كند امام راضي نشد و اجازه نفرمود مسلم عرض كرد اجازه دهيد تا او را هدف تير كنم زيرا كه اين نابكار فاسق از دشمنان خدا و از ستمكاران نامي است خدا مرا بر او ظفر مي دهد امام فرمود، او را هدف تير قرار مده زيرا كه من نمي خواهم ابتدا بقتال با اين مرد كنم پس از آن ابن ابي جويريه مزني به كنار خندق حرم آمد و شعله آتش را ديده متعجب شد و ندا داد اي حسين و اي اصحاب حسين مژده باد شما را به آتش كه در دنيا بدان تعجيل نموديد و شما را در گرفته امام عليه السلام پرسيد اين كيست، گفتند پروردگار كريم مي روم، پس از آن فرمود: اللهم اذقه عذاب النار في الدنيا يعني بار خدايا عذاب آتش را به او در دنيا بچشان در اين بين اسب او رميده و سركشي نمود و او را به طرف آتش برده و از پشت خود سرازير نمود بطوريكه يك پاي او در ركاب


مانده و به خندق آتش افتاده و طعمه حريق گرديده سوخت اصحاب وقتي اين حادثه را ديدند صدا به تكبير بلند نمودند و از سرعت اجابت دعاي فرزند رسول خدا شادمان و شاد شدند.