بازگشت

تجهيز امام براي مبارزه با دشمن


ابي مخنف در مقتل خود مي نويسد [1] :

وقتي كه بامداد روز عاشورا رسيد امام عليه السلام برخاسته با اصحاب خود نماز گذارد و چون فارغ شد زره جدش رسول خدا را خواسته و عمامه سحاب جدش را بر سر بسته و شمشير پدرش را كه ذوالفقار بود حمايل فرمود و در صف دشمن در آمده فرمود:

ايها الناس اعلموا ان الدنيا دار فناء و زوال متغيره باهلها من حال الي حال معاشر الناس عرفتم شرائع الاسلام و قرأتم القرآن و علمتم ان محمدا ص رسول الملك الديان و ثبتم علي قتل ولده ظلما و عدوانا معاشر الناس اما ترون الي ماء الفرات يموج كأنه بطون الحيتان يشربه اليهود و النصاري و الكلاب و الخنازير و ال رسول الله يموتون عطشا.

يعني اي گروه مردم بدانيد كه دنيا خانه فاني شدني و نابود گشتني است كه هر لحظه از حالتي به حالت ديگر براي اهل دنيا تغيير و تبديل مي شود، اي گروه مردم شما شرايع و قوانين دين اسلام را شناختيد و قرآن مجيد را قرائت نموده ايد و مي دانيد كه محمد صلي الله عليه و آله فرستاده پادشاه جزاست با اين وصف چه شده است كه براي كشتن فرزندان او از روي ستم و دشمني برخاسته و قيام نموده ايد.

اي گروه مردم آيا نمي بينيد آب فرات را كه موج مي زند و گويا كه آن مانند شكم ماهيان در موج زدن است و از آن يهود و نصاري و سگان و خوكان مي آشامند.


و ليكن خاندان رسول خدا از عطش و تشنگي به حالت مرگ در آمده و مي ميرند.

ابن قولويه در كتاب كامل خود مي نويسد: امام عليه السلام روز عاشورا روي به جانب اصحاب خود نموده و فرمود ان الله قد اذن في قتلكم فعليكم بالصبر يعني خداي متعال شما را اجازه داده كه جهاد كنيد تا كشته شويد و بر شما باد كه صبر و بردباري به كار بريد و در خبر ديگر است كه فرمود همگي شما كشته مي شويد جز علي بن الحسين.


پاورقي

[1] مقتل ابي‏مخنف.