بازگشت

فزوني عطش و شدت تشنگي امام و ياران و اهل بيت عصمت


ابي مخنف گويد [1] در اين بين عطش و تشنگي به امام عليه السلام و اصحاب او غلبه نموده آن حضرت به برادرش عباس فرمود اي برادر اهل بيت را جمع كنيد و چاهي بكنيد آن ها چنين كردند و آبي به دست نيامد، امام به عباس فرمود اي برادر برو به فرات و شربتي از آب براي تشنگان بياور، عباس عرض كرد سمعا و طاعة و چند تن از اصحاب را با خود برداشته به جانب شريعه روانه گرديد و همراهان از راست و چپ دور او را داشتند تا بفرات رسيدند، سپاه پسر زياد و موكلين آب فرات كه ايشان را ديدند، گفتند شما كيستيد، جواب دادند مائيم ياران و اصحاب حسين (ع) گفتند چه مي خواهيد. جواب دادند تشنگي ما را از پاي در آورده و سخت تر از همه بر ما تشنگي حسين عليه السلام است، سپاه دشمن وقتي كه سخن ايشان را شنيدند بر آن ها حمله كردند، عباس با ياران خود به جدال و قتال با ايشان پرداخته و عده اي از آن ها را به قتل رساندند و آن جناب اين حماسه را انشاد مي فرمود:

اقاتل القوم بقلب ممتد، اذب عن سبط النبي احمد، اضربكم بالصارم المهند حتي تحيدوا عن قتال سيدي، اني انا العباس ذو التودد نجل علي المرتضي الموحد

و همچنين حمله بر آن ها نموده و آنان به يمين و يسار فرار مي نمودند و جمعي از آن ها به قتل رسيدند.


پاورقي

[1] مقتل ابي‏مخنف ص 57.