بازگشت

آمدن شمر بن ذي الجوشن به طرف خيام حرم براي ملاقات با حضرت ابي الفضل


ابن نما در مثيرالاحزان [1] و سيد در لهوف [2] مي نويسند:

شمر بن ذي الجوشن كلابي كه خود را از طايفه بني كلاب مي شمرد و دم از انتساب با ام البنين مادر حضرت ابي الفضل و برادران او مي زد وقتي كه به زمين كربلا وارد شد و موجبات جدال را فراهم آورد و براي اجراي دستور پسر زياد بعد از رساندن نامه پسر سعد او را امر بقتال و به عجله و شتاب وادار نمود و او را از تأخير كار بيم و تحذير داد و لشگر مهياي قتال و كارزار گرديدند شمر خود را بحدود خيام حرم رسانيده و ندا داد: كجا هستيد خواهرزادگان من عبدالله - جعفر عباس و عثمان، حضرت ابي عبدالله به ايشان فرمود او را جواب دهيد اگر چه فاسق است زيرا كه


او خود را بعضي از اخوال و برادر مادر شما مي شمارد، عباس و برادران به او گفتند چه خواستاري و منظور تو چيست، شمر گفت اي خواهرزادگان من شما در امانيد و من از براي شما امان آورده ام بي جهت خودتان را با برادرتان حسين به كشتن ندهيد و اطاعت يزيد را به گردن بنهيد.

حضرت ابي الفضل عليه السلام به خشم در آمده فرمود: تبت يداك و لعن ما جئتنا به من امانك يا عدو الله اتامرنا ان نترك اخانا و سيدنا الحسين بن فاطمه و ندخل في اطعة اللعناء و اولاد اللعنا، يعني خدا دو دست تو را قطع كند و لعنت خدا بر آن اماني كه تو از براي ما آورده اي اي دشمن خدا آيا مي خواهي تو ما را وادار كني كه برادر و سيد و مولاي خودمان حسين پسر فاطمه سلام الله عليها را واگذاريم و داخل در طاعت و فرمانبري لعينان و اولاد كساني كه ملعون و مردود حق اند بشويم. از اين گفتار شمر به حالت غضب و مأيوسي در آمده و به طرف اردوي سپاه ضلالت مراجعت نمود.


پاورقي

[1] مثيرالاحزان ابن نما ص 41.

[2] لهوف سيد بن طاوس ص 40.