بازگشت

نامه وليد به يزيد و دستور مجدد


خوارزمي در مقتل خود مي نويسد: وقتي كه حضرت حسين با مروان مشاجره نمود مروان نزد وليد آمده گزارش امر را به وليد داد در اين اثنا عبد الله بن زبير هم روانه بجانب مكه شد و از بي راهه طي طريق كرد وليد سي نفر به دنبال او فرستاده ولي دست بر او نيافتند، وليد جريان حادثه را ضمن نامه اي به يزيد نوشته و پيش آمد امر حسين ع و ابن زبير را به او گوش زد نمود كه اين دو اطاعت ننموده و بيعت نخواهند كرد، يزيد وقتي اين نامه را خواند به سختي دچار خشم و غضب گرديد و عادت او بر اين بود كه هر وقت غضب مي كرد چشمان او كج مي شود و حالت احول پيدا مي نمود.

يزيد در جواب به او نوشت نامه ات رسيد به محض ورود اين نامه دوباره از مردم مدينه بيعت گير تا تأكيدي براي امر بيعت از تو بر ايشان بوده باشد اما عبدالله پسر زبير


را واگذار كه او از دست ما هيچگاه خلاصي نخواهد داشت مادامي كه ما زنده ايم اما با جواب اين نامه سر حسين بايد ضميمه آن باشد اگر چنين كردي بيقين كه عنان امور ا به دست تو مي گذارم و از براي تو نزد من جايزه بزرگي خواهد بود و بهره و نصيبي بسيار به تو مي رسد، از اين نامه درجه بي حيائي و رذالت و نانجيبي يزيد را مي توان به خوبي فهميد و ملعوم داشت كه به چه اندازه در ريختن خون پسر پيغمبر حريص بود.

هم در اينجا خوارزمي مي نويسد: وقتي كه اين نامه به وليد رسيد خود را در برابر امري بزرگ و عظيم ديده گفت قسم به خدا كه خدا مرا نبيند در حالتي كه قاتل حسين پسر رسول خدا صلي الله عليه و آله باشم اگر كه يزيد دنيا و آنچه را كه در آن است از براي من قرار دهد.