بازگشت

خروج از مدينه


ابن صباغ در فصول المهمه خود مي نويسد: حضرت حسين عليه السلام بعد از اين حادثه برادران و خواهران و پسران و دختران و تمامي اهل بيت و حواشي خود را با خود برداشته در شب دوم از مدينه بيرون شده و قصد مكه نمودند و از بيعت خودداري كرده و كسي ديگر متعرض آنها نشد و هنگام خروج از مدينه اين آيه مباركه را تلاوت فرمود:

فخرج منها خائفا يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين [1] و اين آيه ايست كه بيان مآل حضرت موسي بن عمران را در حين خروج از مصر مي نمايد و در حين خروج عبد الله بن مطيع به آن حضرت برخورد نموده و عرض كرد يابن رسول الله اراده كجا را داري؟ حضرت فرمود: اكنون عزم مكه دارم و بعد از آن براي قصد ديگر استخاره با خداي خود مي نمايم.

ابن مطيع عرض كرد خداوند خير و خوبي نصيب حضرتت كند و مرا فداي تو نمايد وقتي كه به مكه رفتي بر تو باد كه خود را به كوفه نزديك نكني كه شهري شوم و بلدي مذموم است و در آنجا پدر بزرگوارت به قتل رسيده و برادرت دچار خذلان گرديده لذا از حرم خدا دوري نگزين كه تو سيد عربي و مردم حجاز جز به جانب تو راه نيابند و ديگران را از هر جانب به طرف حضرتت بخوانند و اگر جز اين باشد آن ها براي خود رقيب و بندگي را تدارك ديده اند ابن جوزي نيز در تذكرة الخواص چگونگي اباء از بيعت را باقتضاي جاريه آن قريب به اين مضمون نوشته:


اما عبدالله زبير كه در آغاز با حضرت در مسجد الرسول بود از حضور خود براي بيعت استنكاف نموده محرمانه راه مكه را با برادر خود جعفر پيش گرفت و وليد بن عتبه به او دست پيدا نكرد عبدالله بن عمر هم بيعت خود را موكول به بيعت ديگران كرده و براي بيعت حاضر نشد و اينان جزء ابائين و سر پيچان از بيعت يزيد به شمار آمدند و در رأس ابائين حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام بود.

مورخين مي نويسند: وقتي كه خبر خروج حضرت حسين از مدينه به سمع يزيد رسيد از وليد بن عتبه پسرعم خود رنجيده و او را از ولايت مدينه معزول گردانيده به جاي وي عمرو بن سعيد الاشدق را والي مدينه نمود و نگرفتن بيعت را حمل بر بي كفايتي وليد شمرده و او را از حكومت آنجا بركنار كرد.

مجلسي در جلد ششم بحارالانوار حاكم مدينه را عتبة بن ابي سفيان مي نويسد و سند او خبري است كه از عبدالله بن منصور از حضرت امام صادق عليه السلام روايت كرده و ليكن اكثر مورخين وليد بن عتبه نوشته اند و مشهور هم وليد است كه با مروان بن الحكم در اين خصوص مشورت نموده.


پاورقي

[1] سوره 28- آيه 20.