بازگشت

تصريح حضرت مجتبي بر امامت حضرت سيدالشهداء


در چندين كتاب از كتب معتبره مي نويسد [1] : حضرت مجتبي هنگام وفات بقنبر فرمود برادرم محمد بن علي (محمد حنفيه) را نزد من حاضر نما قنبر او را به خدمتش حاضر نموده و محمد بشتاب هر چه تمامتر در برابر برادر بزرگوار خود حضور يافت حضرت او را اجازه جلوس داده و فرمود چون تو كي در اين هنگام نبايد از من غايب ماند و از شنيدن سخني كه مردگان بدان زنده مي شوند و زندگان بدان مي ميرند محروم گردد شمائيد مخازن علم و چراغ هاي هدايت در تاريكي و داني كه نور روز بعضي بر بعضي ديگر فزوني دارد و مي داني كه خداوند عزوجل اولاد ابراهيم را بعضي بر ديگري فضيلت و برتري داده و بداود زبور را عنايت فرموده و نيز مي داني كه خداوند سبحان محمد صلي الله عليه و آله را از ميان آنان برگزيده و اختيار فرمود.

اي محمد پسر علي من بر تو از حسد نمي ترسم و حسد چيزي است كه خدا كفار را بدان وصف فرموده و گويد: «كفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبين لهم الحق» و خدا شيطان را بر تو سلطنت و تسلط نداده اي محمد پسر علي آگاه باش كه من تو را خبر مي دهم به آنچه از پدرت درباره تو شنيدم محمد عرض كرد بفرمائيد حضرت مجتبي فرمود شنيدم از پدرت كه در روز جنگ بصره مي فرمود هر كسي كه بخواهد با من در دنيا و آخرت نيك كند پس بايستي كه با محمد نيكي كند اي محمد فرزند علي هرگاه بخواهي من تو را خبر دهم آنگاهي را كه نطفه و در پشت پدرت بودي كه اكنون بعد از وفات من و جدا شدن روح از بدنم امام و پيشواي بعد از من حسين بن علي عليه السلام است كه در كتاب گذشته آلهي رقم شده و اين وراثتي است كه از پيغمبر و پدر و مادر او باو رسيده است و خدا مي داند كه شما بهترين خلق او مي باشيد و از ميان شما محمد صلي الله عليه و آله را اختيار فرموده و محمد علي را براي امامت اختيار فرمود و علي مرا براي امامت برگزيد و من اكنون حسين را برگزيدم.

محمد عرض كرد: حضرتت امام و پيشواي مني و تو وسيله من خواهي بود به محمد


صلي الله عليه و آله و به خدا قسم دوست داشتم جان من از بدن بيرون شود پيش از اينكه اين كلام را از حضرتت بشنوم همين قدر بدان كه در سر من كلام و گفتاري است كه آنرا هيچگاه بادهاي شبهه و ريب پراكنده و زايل نمي نمايد و آن مانند كتاب فرهنگي است در مجلد سربسته و نگاشته بخطي جلي و برجسته و هر وقت كه من بخواهم كلمه اي را اظهار دارم مي يابم كه كتاب خدا در آن پيشي گرفته و آن به زبان انبياء گذشته و رسل آنرا آورده اند و به راستي آن كلامي است كه زبان گوينده از اداي آن كند مي شود و دست نويسنده از نگارش آن مي ماند و فضل و دانش تو به وصف نيايد و خداي سبحان جزاي نيكوكاران را چنين مي دهد و قوه و نيرو جز از او نيست حضرت حسين از همه ما داناتر است و علم او از تمامي ما بيشتر و قرابت و پيوستگي او برسول خدا صلي الله عليه و آله از ما نزديكتر است او دانا و فقيه و امام و پيشوا بود پيش از اينكه خلق شود و قرائت وحي نمود پيش از اينكه به نطق در آيد و اگر خداي سبحان احدي را بهتر از محمد صلي الله عليه و آله مي دانست محمد را برگزيده خود نمي نمود و چون محمد صلي الله عليه و آله را اختيار فرمود محمد نيز علي را به امامت اختيار كرد و علي عليه السلام تو را بعد از خود اختيار نمود و تو حسين را بعد از خود اختيار فرمودي و ما در برابر اين اختيار سر تسليم را فرود آورده و به امامت او رضا داديم كه رضاي خدا در آن است و به جز او خود را به كه بسپاريم و مشكلات خود را جز اين كه به حضرت او ببريم به كه خواهيم برد

پايان تصريح


پاورقي

[1] بحارالانوار - اعلام الوري- عوالم - فروع کافي.