خوارزمي در مقتل خود [1] از معاذ بن جبل خبر مي دهد كه گويد: رسول خدا روزي با رنگ زرد بر ما وارد شد و فرمود: منم محمد كه جوامع حكم از آغاز تا انجام آن به من داده شده پس مرا اطاعت كنيد ماداميكه من در ميان شما هستم و چون از ميان شما رفتم بر شما باد به كتاب خداي عزوجل حلال به شماريد حلال او را حرام بشماريد حرامش را تا اينكه وقتي مرگ شمار ا بيايد به آساني و راحت آيد، كتاب خدا پيش از اين بوده و شما را فتنه ها بيايد مانند قطعات شب هاي تيره و تار، هر وقت پيغمبري رفت و پيغمبر ديگري نيامد و نبوت منسوح گرديد و به جاي آن شاهي و سلطنت آمد خدا رحمت كند كسي را كه از آن حق خود را بگيرد و از آن بيرون رود همانطور كه داخل شده، اي معاذ نگاهدار و بشمار، گويد وقتي كه پنجمين را شمرد، فرمود: يزيد؟ خدا بركت به يزيد ندهد! پس از آن اشك از چشمان مباركش سرازير شد سپس خبر مرگ حسين را داده و خاك قبر او را آورد و خبر از قتل او داد و قاتل و كشندگان او


را ذكر كرده و فرمود: قسم به آن كسي كه جان من در يد قدرت او است هر آن قوم كه مرتكب چنين عمل شوند خداوند ما بين سينه و دل هاي ايشان مخالفت افكند و بر آنان بدان و شرارت آنها را مسلط كند و ايشان را بهم اندازد، پس از آن فرمود آه از براي جوجه هاي آل محمد از خليفه ناحق مسرف و عياش كه مي كشد خلف و جانشين و جانشين جانشين مرا، اي معاذ نگاهدار وقتي را كه به دهمين رسيد وليد هم نام فرعون است كه به هم زننده شرايع اسلام خواهد بود، خون او را مردي از خانواده خودش بريزد، خداوند شمشير او را تيز سازد و هيچگاه در غلاف نباشد و آنگاه در مردم بدينگونه اختلاف افتد و بين انگشتان خود را از يكديگر مشبك نمود سپس فرمود بعد از صد و بيست مرگي سريع و قتلي ذريع پيش آيد در او است هلاك ايشان و والي و حكمفرما شود بر آن ها مردي از اولاد عباس (انتهي)