بازگشت

آگاهي ابراهيم خليل از قتل حسين


باز در خبر است [1] كه روزي ابراهيم خليل الرحمن را گذار بزمين كربلا افتاد وقتي خواست با مركب خود از قتلگاه حسين عليه السلام بگذرد اسب او به سر در آمد و ابراهيم از پشت زين به زمين افتاده سر او مجروح شد و خون از آن جاري شد زبان باستغفار گشود و عرض كرد الهي اي شيئي حدث عني يعني: خداي من از من چه گناهي سر زده، در اين بين جبرئيل نازل شده، عرض كرد يا ابراهيم از تو گناهي صادر نشده مگر اينكه در اين سرزمين فرزند خاتم النبيين و نور ديده ي سرور اوليا كشته ميشود و خون تو در اين مكان براي موافقت با خون او جاري گرديد، ابراهيم پرسيد: قاتل او كيست؟ جبرئيل گفت: ملعون آسمان ها و زمين كه قلم بر لوح اعظم لعن او را رقم نموده بدون اينكه از خداي تعالي اجازه گيرد و به واسطه نگارش اين لعن قلم سزاوار ثنا و ستايش گرديد.

پس از آن ابراهيم دست بالا برده بر كشندگان حسين لعن چندي نمود، آنگاه اسب او بر جاي خود ايستاد و او بر آن سوار شده و رو بجانب آن حيوان نموده گفت: چه چيز تو را باعث گرديده كه اينگونه آسوده و رام گشتي آن حيوان بزبان آمده گفت: اي ابراهيم من افتخار دارم كه تو بر من سوار شوي و اين بسر در آمدن و زمين زدن تو براي من اسباب خجلت و شرمساري گرديد و سبب آن يزيد بود كه خداوند آنرا لعنت فرمود.


پاورقي

[1] بحارالانوار مجلسي جلد دهم ص 156.