بازگشت

تفصيل ولادت حضرت سيدالشهداء و شفاعت او از فطرس ملك


مسعودي در اثبات الوصيه و صدوق در امالي و شيخ كشي در رجال خود مي نويسد [1] .

وقتي كه حضرت حسين (ع) متولد شد جبرئيل با هزار ملك براي تهنيت و تبريك نبي اكرم صلي الله عليه و آله بزمين فرود آمدند و در آن اثنا جبرئيل بر ملكي از ملائكه ها گذشت كه نام او فطرس بود و در جزيره اي از جزاير بحر جاي داشت، خداوند او را براي امري از امور مأموريت داده و او در آن


كار كندي نموده بود و بدين گناه بالهاي او را شكسته و مقام او را گرفته و او را در آن جزيره هبوط داده و مدت پانصد سال در آنجا متوقف گردانيده بود و او را با جبرئيل دوستي و مودت بوده، فطرس از جبرئيل پرسيد، قصد كجا داري، جبرئيل گفت: خداي متعال به پيغمبر خود محمد ص در اين شب مولودي عطا فرموده و مرا براي عرض تهنيت با هزار ملك به خدمت او فرستاده تا به حضرتش مبارك باد گويم.

فطرس گفت، اي جبرئيل مرا هم با خودت ببر شايد كه دعائي در حق من بفرمايد، جبرئيل فطرس را به همراه خود برد و آنگاه كه رسالت خويش را عرضه داشت و تهنيت گفت پيغمبر نظري به جانب فطرس افكنده فرمود اين كيست؟ جبرئيل چگونگي احوال او را به عرض رسانيد، رسول اكرم التفاتي به او نموده و فرمود بال هاي خود را بر اين مولود بكش فطرس بال خود را بر بدن حسين عليه السلام ماليده ببركت آن حضرت به حال اول خود برگرديد و چون قيام نمود، پيغمبر به او فرمود، خداوند شفاعت مرا در حق تو پذيرفت و تو ملازم زمين كربلا باشد و از زائرين حسين تا روز قيامت بمن آگهي ده و اين ملك بآزاد كرده ي حسين ناميده و معروف شده - المقرم نيز در كتاب و فات الجواد خود ص 34 نقل نموده سپهر در پايان اين خبر مي نويسد: فطرس وقتي آهنگ صعود نمود عرض كرد يا رسول الله زود باشد كه اين مولود را امت تو شهيد كنند و ذمت من در برابر اين مكرمت كه از وي ديده ام مشغول است بر اينكه زيارت نمي كند او را زائري مگر اينكه او را به حضرتش ابلاغ مي كنم و سلام نمي فرستد بر او كسي مگر اينكه من سلام او را مي رسانم و نماز نمي گذارد به هديه او هيچ نمازگذاري مگر اينكه من آن را به حضرتش معروض مي دارم آن گاه به جانب آسمان صعود نموده و به مقام خود نائل شده مي گفت كيست مانند من كه آزاد كرده حسين پسر علي و فاطمه و جد او محمدم؟


پاورقي

[1] اثبات الوصيه ص 137. ناسخ التواريخ ص 301 ج 6 نقل از کتب سرائر - امالي صدوق ص 84 مجلس 78 رجال کشي ص 359.