بازگشت

فصاحت و بلاغت حضرت حسين


قطع نظر از خطب و مكاتيب و نطق هاي غرا و سخنان شيوا و دلرباي حسين (ع) ما توجه تمامي فصحا و بلغا و حكما و فلاسفه و ادبا و خطبا و متبحرين و علماي بزرگ از ماديين و طبيعين و عموم دانشمندان روي زمين را به جانب دعاي عرفه آن بزرگوار معطوف مي داريم كه حضرتش در آن آفتاب گرم و سوزان حجاز و در آن سرزمين نمونه از رستاخيز، در آن مجمع عمومي بين المللي اسلامي در آنجا كه بين خدا و خلق هيچگونه وسيله و واسطه مانع و حايل نيست، در آن مكان كه جز خداي يگانه در انظار صاحبان بصر چيزي نمودار و جلوه گر نمي شود اين جگر گوشه پيغمبر و ناز پرورده دامان حضرت زهراي اطهر چگونه


در مقام عجز و انكسار ابتدا زبان به حمد و ثناي پروردگار گشوده و در آثار خلقت و بدايع آفرينش و عظمت حضرت آفريدگار داد سخن داده كه فهم فلاطون ها و بقراط و سقراط و ارسطوها از درك معاني و لطائف فلسفي و اسرار حكمتي و عرفاني آن عاجز و عقل ارباب عقول و معرفت از مشائيان و اشرافيان در فهم مباني و اصول آن متحير مانده، آنگاه وارد جزئيات خلقت و آثار وجودي و هيئت و بساختمان بدني و اندام نازنين خود پرداخته و كلماتي را در آن به كار برده و نكاتي را گنجانيده كه قاموس فرهنگيان جهان و دائرة المعارف كمالات و معرفت عموم افراد انساني و طبقات بشري از اول تا آخر آن با هزاران تلسكوپ و ميكروسكوپ ها و ابتداعات و اختراعات خود تا كنون و بعد از اين آلي آخر زمان و انتهاي ادوار جهان نتوانند پي بدقائق و لطائف آن رموز و اسرار و ذره بيني ها و طرفه چيني و تشخيص و تفصيل و تعيين و تصريح آن برده و از عهده فهم و تصور آن برآيند و متبدعين و مخترعين گيتي كه بعدها بيايند و بروند و تعميق و تدبر و انديشه و تفكر در ساختمان بدني انسان و دقايق و رموز عالم آفرينش و خلقت بنمايند و علماي تشريح و اساتيد تجزيه و تحليل غور و دقت و تأمل و فكرت بكار برند هرگز نتوانند باندكي از هزار و كمي از بسيار آن نكات و لطائف و تعريف و تشخيص آنان واقف شوند و معني حديث شريف: (من عرف نفسه فقد عرف ربه) را از آن استنباط كنند.

بر ارباب نظر و تأمل و انديشه و تحقيق لازم است با تصفيه ضمير و تزكيه نفس در اين قسمت از دعاي عرفه بخصوصه عميق و دقيق گردند و بينديشند كه چگونه وجود مقدس حسيني عليه السلام به پيشگاه حضرت آفريدگار يكتا و خالق و پديدآور تمامي اشياء با چه لساني بحقيقت ايمان خود گواهي داده و به وحدانيت ذات خداي يگانه و بيمانند اعتراف نموده و از غرايب صنع خداي سبحان در وجود خود نكات و دقايقي را بيان كرده كه فهم و خرد جهانيان ار درك حقايق و لطائف آن قاصر و عاجز آمده و فرمايد: [1] .


و انا اشهد يا الهي بحقيقة ايماني و عقد عزمات يقيني و خالص صريح توحيدي و باطن مكنون ضميري و علايق مجاري نور بصري و أسارير صفحة جبيني و خرق مسارب نفسي و خذا ريف مارن عرنيني و مارب صماخ سمعي و ما ضمت و الطبقت عليه شفتاي و حركات لفظ لساني و مغرز حنك فمي و فكي و منابت اضراسي و مساغ مطعمي و مشربي و حمالة ام راسي و بلوغ فارغ حبايل عنقي و ما اشتمل عليه تامور صدري و حمايل حبل و تيني و نياط حجاب قلبي و افلاذ حواشي كبدي و ما حوته شراسيف اضلاعي و حقاق مفاصلي و قبض عواملي و اطراف اناملي و لحمي و دمي و شعري و بشري و عصبي و قصبي و عظامي و مخي و عروقي و جميع جوارحي و ما انتبح علي ذلك ايام رضاعي و ما اقلت الارض مني و نومي و يقظتي و سكوني.

كه اگر ما بخواهيم بيان و تفصيل و شرح و توضيح هر جمله ي از جملات يا هر نكته اي از نكات اين عبارات كثيرة الدلالات بپردازيم و فروعي را كه از اين اصول منتج است تصريح نمائيم و درصدد ترجمه و تفسير و بيان و تعبير هر يك برآئيم بايد اين كتاب خود را به عنوان كتاب تشريح نام نهاده و به توضيح اين جملات آن را معنون سازيم و اينجا تنها بايراد بعضي از آن عبارات پرداخته و صفحه كتاب خود را بدان زينت داديم و تتبع و تحقيق هر قسمتي از جملات را به عهده ي اهل نظر و اشخاص مربوط و محققين و متتبعين مي گذاريم كه عميقانه و حكيمانه از نظر علمي و فلسفي و فيژيولژي و اناتومي و غيره در


آن تأمل و تدبر نمايند.

آري اين واقف علوم رباني و كاشف اسرار و دقايق و معاني كسي است كه از منبع فيض الهي سرچشمه گرفته و در مصنع كارگري جهان آفرين و آفريدگار آسمان و زمين شاگردي نموده و گواهي استادي و كارشناسي اخذ كرده و در مكتب عالي آفرينش حضرت رب العالمين و دانشگاه اعلي باري تعالي و تقدس درس خوانده و متخرج عالي رتبه آن دار العلوم فضيلت و تقوي و حقيقت و ارتقاء است و بزرگترين فارغ التحصيلي است كه از نسل پاك او فرزندي ارجمند و كاشف حقايق و دقايق مانند حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه و آبائه السلام به وجود آمده كه سرآمد تمام بحاثين جهان و علماء و حكماء و فلاسفه عصر و زمان خود و بعد از آن الي آخر جهان شمرده شد و نسلي شريف الاصل و رفيع المنزله و عالي نسب و اعلي حسب مانند علي بن موسي الرضا عليه آلاف التحية و الثناء پديدار گرديده كه لسان جميع علماي زمان و حكما و فلاسفه و متكلمين ملل و اديان را در دوره و زمان خود كليل و منطق و گفتار ايشان را در برابر نطق و بيان رسا و تواناي خود عاجز و عليل گردانيده و از صدف درياي كرامت و صلب عظمت و جلالش نه گوهر پاك و كواكب مضيئه تسعه تابان و درخشان آسمان فضيلت و كمال بعالم بروز و ظهور آمده كه جهاني را به نور علم و ادب و اخلاق و فضايل نفساني و خصايل روحاني و جسماني خود مصفا و منور و محلي و مزين گردانيده اند.

هم از نسل كرام و ذريه عظام حضرت حسين (ع)، امام دوازدهم ما حضرت قائم آل محمد مهدي آخر الزمان عليه و علي آبائه التحية و السلام است كه وارث علوم و مواريث جميع انبيا و مرسلين و تمامي ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين مي باشد و حضرتش كسي است كه به وجوده ملئت الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا و هم او است كه انتقام خون جد شهيدش حسين را از جهانيان بخواهد و طلب ثار آن مظلوم را از ظالمان زمان بنمايد چنانكه در آيات و اخبار بدان اشاره شده به ويژه در زيارت عاشورا كه درد و مورد به آن تصريح گرديد واز يمن قدوم مبارك او است كه جهاني آباد و بساط عدل و داد در بسيط زمين گسترده مي شود و دين مبين اسلام سراسر جهان را فرامي گيرد چنانكه خداوند كريم در قرآن مجيد خود بدان تصريح فرموده:


ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون اين نكته را مرحوم فيض در تفسير اصفي خود بدينگونه متعرض است: ان ذلك عند خروج المهدي ع من آل محمد ص فلا يبقي احد الا اقر بمحمد و قول علي اميرالمؤمنين عليه السلام كه فرموده: فوالذي نفسي بيده حتي لا تبقي قرية الا و تنادي بشهادة ان لا اله الا الله و محمدا رسول الله بكرة و عشيا (اصفي فيض)


پاورقي

[1] دعاي عرفه - زاد المعاد مجلسي - مفاتيح الجنان ص 262.