بازگشت

زيارت حضرت سيدالشهداء و خواص و نتايج آن


اما زيارت حضرت ابيعبدالله الحسين عليه السلام و فوائد و نتايج حاصله از آن قطع نظر از اخبار و احاديث مأثوره و تصريحات و تأكيدي كه در زيارت و فضيلت و ثواب زيارت آن حضرت شده بطوريكه مشهود و محسوس و علني و معهود است ساليانه از تمام اطراف و اكناف جهان محبين و دوستان و شيعيان آن بزرگوار و قاطبه مسلمين دسته دسته و فوج فوج و فرقه فرقه با السنه مختلفه و البسه متنوعه و متفاوت و عادات و اخلاق متباين و خوي و شيمه ي مخصوصه روي بآستان ملايك پاسبان حسيني آورده و به جانب اين مدرسه فضيلت و دانشگاه تربيت و كمال ميگرايند و هر يك از روش و آداب و خوي و اخلاق و وضع سلوك و طرز معاشرت و روحيه اجتماعي و وضعيت زندگاني و رسوم مدنيت و رفتار آدميت و انسانيت ديگري سرمشق گرفته يكنوع حالت و عادت اجتماعي متوافق با خوي و خلق همگاني از يكديگر اخذ و استفاده نموده در اين مدرسه حسيني خود را بانواع كمالات و فضايل آراسته و پيراسته مينمايند و اينگونه تربيت اجتماعي و يك چنين بنگاه و مؤسسه ي تهذيب اخلاق و ادب براي هيچ ملتي از ملل گيتي ميسر و مقدور نيست و اينكه ثواب زيارت آن بزرگوار را در احاديث و اخبار برابر و معادل با ثواب


هزار حج و عمره مقبوله ميشمارند همانا اين است كه اعمال حج و عمره هر ساله براي يكبار آن هم از روي اضطرار و عدم اختيار بر طبق عمل و دستور مقرره انجام مي گيرد و در قصور و تقصير اعمال حج شخص محرم گرفتار كفارات و جبران تقصير و خطاياي خود مي گردد و ليكن زيارت حضرت خامس آل عبا عليه آلاف التحية و الثناء در تمام ايام سال و در هر جا با توجه مخصوص بدون هيچگونه تكلف و تحمل مشقات انجام گرفته حتي از راههاي دور با حضور قلب و توجه خاطر اين عمل خداپسند پسنديده و مثاب انجام مي گيرد و ثواب زائر باندازه خلوص نيت و صداقت و حدود شناسائي و درجه معرفت او بخودش عايد مي شود.

دلباختگان كوي حسين عليه السلام نه تنها درس و اخلاق فرامي گيرند بلكه توحيد آنها كامل شده و در طريق معرفت و شناسائي حضرت آفريدگار جلت عظمته سير تكاملي كرده روش بندگي و آداب عبوديت را در طي اين مرحله رسما اتخاد مي نمايند، زيارات وارده و خواندن آن هر كدام خواننده را بغور و دقت و تأمل و فكرت واداشته متذكر تاريخ احوال انبيا و اوليا و تحمل و صبوري و قبول بلاي ايشان مي نمايد و زائر را بر آن مي دارد كه در بلايا و شدايد دنيوي متحمل و صابر شده و در برابر نعماي بيمنتهاي الهي و عواطف و مراحم نامتناهي كه از طرف پروردگار بر او اعطا گرديده سپاسگذار و شاكر باشد و از اين شفاخانه فيض استشفاي دردهاي دروني و امراض قلبي و اندروني خود را خواسته، خواستار آن شود كه صفاي دل و دوستي خاطر و پاكيزگي روح و قداست روان و سلامت تن از حضرت آفريدگار جهان بوي عطا گردد، تا اينكه هم ظاهر او به جمال و كمال آراسته شود و هم باطن وي از آلودگي و دنس پاك و مصفا گردد.

كعبه حسيني طوافگاه زائران و قبله اميد اميدواران و دار الشفاي دردمندان و بيماران و پناه گاه توابين و گناه كاران است. تربتش شفاء و تحت قبه منوره اش محل استجابت دعا است، عاشقان كويش پروانه وار خود را در اطراف ضريح مطهرش گردانيده و به آتش عشق و محبتش خويشتن را ميسوزانند و اشك شوق و اشتياق بر چهره و رخسار مي افشانند و بر مظلومي و مصيبت هاي وارده بر آن بزرگوار و اهل و عيال اطهار و يارانش ناله و خروش مي نمايد و ضجه و شيون خود را بي اختيار برپا مي سازند و اكسير محبت حسيني كيمياي


وود عاشقان و دلباختگان او است هر زاويه از زواياي ميدان كربلا حكايت از يك يا چندين حادثه از حوادث جانگزاي روز عاشورا را نموده و هر نقطه از نقاط آن مصيبتي جگرسوز از مصائب آن روز غم افزا را خبر مي دهد و براي اشخاصي كه توجه خود را معطوف بوقايع كربلا و آن حوادث محنت افزا مي دارند به خوبي مي فهماند كه جزء جزء آن مصائب تا چه اندازه طاقت فرسا و در خور استعداد احدي از افراد بشر جزو وجود مقدس حضرت سيدالشهدا عليه السلام نبوده كه درباره اش امام زمان عليه السلام فرموده [1] قد عجبت من صبرك ملائكه السموات گويا كه هر گوشه ي از اين زمين حالت غريبي و بيكسي و تنهائي آن بزرگوار و اجساد چاك چاك و بخون آغشته ي اعوان و انصار و ياران و برادران و برادرزادگان و بني اعمام او را كه هر يك بروي خاك افتاده اند بخاطر مي آورد و هر نقطه از نقاط ميدان كربلا و اطراف آن حاكي و شاهد مظلوميت آن حضرت و محنت و شدايد خاندان عصمت و طهارت در آن سرزمين مي باشد، گرفتگي و ملالي كه در خاك كربلا بويژه در نواحي صحن و حرم و سر او قتلگاه و پيرامون خيام طاهرات و محل و جايگاه آن براي زائرين محسوس مي شود همانا اثر آن مصائب و گرفتاري ها و ملال و اندوه و غم و محني است كه بسالار شهيدان و اهل و عيال بي پناه وي در اين خاك پر ابتلا روي داده و تشنگي و عطش و التهاب و بيم و وحشت نوباوگان و زنان و كودكان آن مظلوم را حكايت مي كند.

مرحوم محتشم كاشاني رحمة الله عليه در اين خصوص ضمن اشعار دوازده بند خود مي گويد:



زان تشنگان هنوز بعيوق مي رسد

فرياد العطش ز بيابان كربلا



آري كدام سنگ دلي است كه آن قضايا و حوادث را متذكر شود و دلش به احوال آن ستمزدگان و مظلومان نسوزد و بي اختيار اشكش بدامان نريزد، مگر نه آن است كه دشمن هم در موقع حدوث اين واقعه به طوري كه اخبار و آثار حكايت مي كند از آتشي كه خود به دست ستمكارانه خويش روشن نموده بود بگريه در آمده و با آن سنگدلي و شقاوت و بيرحمي و قساوت قلب اشك تأثر و تأسف بچهره و صورت ميريختند.



پاورقي

[1] زيارت ناحيه‏ي مقدسه مروي از شيخ مفيد و شيخ محمد بن المشهدي منقول در تحفة الزائر مجلسي عليه الرحمه.