بازگشت

قيام حسيني


طالب حيدري در كتاب دم الشهيد خود مي نويسد: قيام حضرت سيدالشهدا (ع) در برابر دولت حاكمه اموي در آن روز واجب ديني بود و در قيام آن بزرگوار حيات دين و محو جاهليت بوده كه ديگر بار بعد از ظهور اسلام ميان مردم بروز نمود، بني اميه انقلاب مهمي را براي منظوري كه داشتند و مي خواستند خود را به آن نايل سازند باعث شده خلافت اسلامي را كه به نام دين بين مسلمين به وضعي خالي از تجمل و ساده حكومت مي كرد به ملك و سلطنت تبديل نموده و بر مردم بنام دولت وقدرت مسلط گردند لذا با اين قصد و نيت بزودي زمام تمام امور ممالك اسلامي را به دست گرفته و اوضاع را واژگونه و دگرگون نمودند، جاهليت بهترين سنگر از براي نيروي اموي بود كه مي توانستند به واسطه آن روش عمل خماري


و قماري يا شراب خواري و قماربازي و ارتكاب فواحش و قتل و اجحاف و ستم و آزار را بين مردم رواج دهند در صورتيكه اسلام تمامي اين اعمال رذيله و رفتار قبيحه و قيحه را ممنوع و حرام نموده بود.

حضرت ابي عبدالله در برابر اين مقاصد سوء و رفع و دفع اين فتنه بنيان كن و خانه برانداز مسلمين قيام نموده و اين فرد كامل بشريت در برابر اين بلاي مبرم و ريشه كننده اسلاميت بلكه هادم و معدم اساس انسانيت ايستادگي فرموده و نگذاشت كه اين تخم فساد در ميان جهان و جهانيان ريشه بدواند.

استاد علامه معاصر جناب شيخ عبدالحسين اميني مؤلف دوره ي كتاب مشهور و ثمين «الغدير» در تقريظي كه بر تاريخ كربلاي حضرت فاضل مورخ صديق شفيق ما دكتر سيد عبد الجواد كليددار حائري ادام الله بقائه نوشته مي گويد: حسين قدامت، حسين اباء و شهامت حسين سود دو شرف، حسين فضل و عظمت، حسين حق و حقيقت، حسين روح و معني، من گويم: حسين انسان كامل و حسين كامل انسان، حسين فرد اكمل بشريت و معني و مفهوم تمام آدميت، حسين روح حقيقت و ايمان هم اين بنده كليل اللسان و قصير البيان را چه ياراي آن كه بتواند با خامه كوتاه و قلم نارساي خود يكي از هزاران هزار اوصاف جميله و فضايل حميده و اخلاق و شيم پسنديده و سيرت و كردار معجز آثار آن بزرگوار را به مورد تحرير و نگراش آرد و قلم عاجز و زبان قاصر و بيان ناقص من بنده را چه حد آن كه بداند اندكي از بسيار آن محامد و ثنا را بنگارد يا بتقرير و بيان بياورد، زيرا هر قدمي كه اين پيشواي معظم و پيشرو و كاروانسالار ميدان عشق در صحنه سعادت و شهادت برداشته و هر اثري كه از خود گذاشته داراي رموز و اسراري است كه عقول و افهام و خيال و اوهام را بعرصه و فضاي آن راهي نيست و حل اين مرموزات و بيان و تحليل اين دقايق و اسرار در خور هر كس نباشد چنانكه نهضت و حركت آن حضرت از مدينه تا مكه و از مكه تا كربلا هزارها نكته و تلميحات و اشاره و تلويحات در حركات و كردار و اعمال و گفتار او است كه براي نكته سنجان و باريك بينان حل آن مشكل و درك آن از جمله غوامص و مسائل لا ينحل است و اهل معني از فهم و ادراك آن قاصر و عاجزند از جمله رموز و اسرار گفتار معجز آثار آن بزرگوار در اين خطبه ي شريفه است كه هنگام عزيمت براي رفتن بجانب عراق انشاد نموده و فرمايد:


الحمدلله و ما شاء الله و لا قوة الا بالله خط الموت علي ولد آدم مخط القلادة علي جيد الفتاة الي آخر كه ما اين را با ترجمه در متن كتاب، به جاي خود مي نگاريم و در اينجا، اگر بخواهيم بعضي از خطب درر باد و گفتار معجز آثار آن بزرگوار را به مورد نگارش بياوريم در اين قسمت از مقدمه كتاب از مقصود خود بازمانده و شايد بعدها دچار تكرار شويم اين است كه در فصول آتيه هر يك از خطب و بيانات امام عليه السلام را در مورد مقتضي خواهيم نگاشت.