بازگشت

تاريخ حسيني گفته ي علائلي مصري در تاريخ الحسين


تاريخ الحسين علائلي ترجمه فارسي فاضل معاصر محمدباقر كمره ي ص 11.

اي ابا عبدالله الحسين هيچ تاريخي سزاوارتر از تاريخ تو نيست كه عنوان بزرگواري ابدي باشد تو نهالي هستي كه در جويبار معجزه روئيدي تا بار ديگر معجزه ببار آري آري چه معجزه ي از اين بالاتر كه از روز شهادت او تا كنون كه در حدود چهارده قرن و نيم ميگذرد هر روزه مصيبت آن بزرگوار تجديد و در هر آن و اوان شور و علاقه و دلبستگي و پيوستگي بحضرتش بين دوستداران علاوه گرديده و آتش مهر و محبت هواخواهانش زيادتر شعله مي زند و بطوري اثر اين محبت و اشتياق نفوذ و تأثير خود را مؤثر و كارگر مي سازد كه حتي اجانب و ابا عدراهم متوجه و ملتفت ساخته كم كم بجانب خود مي كشاند و جذبه ي شوق آنان را هم به سوي خود آورده شيفته و فريفته اين محبوب واقعي مي نمايد و اسباب نجات آنان در تحت عنوان سفينة النجاة كه از القاب خاصه حسيني است فراهم مي شود و مصداق [1] .

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يزرقون

از وجود شريف اين شهيد راه خدا به عالميان آشكارا و هويدا مي گردد.

حسين عليه السلام كه دوست و دشمن حضرت او را ستوده و در فضايل و مناقب و بزرگواري


و جلالت و عظمت مقام او قلم فرسائي نموده از جمله محمد بن ابي طلحه سني شافعي در توصيف آن حضرت در كتاب مطالب السؤل في مناقب آل الرسول خود با آن بيان شيرين و عبارات دلنشين كه خاصه قلم و خامه ي بليغ او است قريب به اين عبارت مي نويسد كه نگارنده ي آن را با انشاي سليس فارسي بطرز ترجمه و اقتباس در اينجا مي نگارد:

بدانكه مولانا حسين سلام الله عليه فصاحت در برابر او خاضع بوده و سر تسليم در پيشگاه حضرتش فرود آورده و بلاغت در مقابل امر و فرمان وي شنوا و فرمانگذار و مطيع و فرمانبردار بوده. چرا كه چنين نباشد، چونانكه او زاده فصيحترين فصحاي عرب و عجم و بليغترين تمام بلغاي عالم است، او پاره تن كسي است كه آورنده جوامع الكلم مي باشد، والد ماجدش كسي است كه حكمت و فلسفه و دانش و علم در برابر حضرتش فرمان گذاري و اذعان نموده و سر تسليم فرود آورده و لوح و قلم باطاعت و فرمان وجود مكرم محترمش در آمده، من گويم كه فلسفه و حكمت او خط بطلان نه تنها بر تمامي اقوال و گفتار جميع حكما و فلاسفه يونان بلكه بر همه انديشه و افكار فيلسوفان و متفكرين جهان كشيده، اينك عجبي نيست كه پسر قدم بقدم پدر بردارد و به جاي پاي پدر والا گهر خود پا گذارد زيرا كه پسر پاره ي از تن پدر و سلاله و نتيجه آن گهر و ثمره ي آن شجر است، صلوات و درود داور يگانه و درود بر او و جد و پدر و مادر و برادر و فرزندان او باد.


پاورقي

[1] قرآن مجيد سوره‏ي آل عمران آيه 163.