بازگشت

غيرت و حميت و تعصب ديني


حسين عليه السلام در غيرت و حميت كسي است كه معاويه با آن نخوت و غرور و دنائت و خباثت هيچگاه نتوانست در حضور وي دهان بياوه سرائي گشايد يا دم از خودنمائي و جلال خود زند سراپا وجود مبارك حسيني يكپارچه غيرت و حميت و تعصب ديني بلكه مظهر غيرت بود، او كسي است كه همواره معاويه پليد را در كردار زشت و اعمال و رفتار ناشايست وي توبيخ و سرزنش مي كرد و از كارهاي ناپسند و روش سوء و قباحت عمل مذمت مي نمود نه تنها معاويه در برابر آن جناب جرئت جسارت تخطي نداشت بلكه نسبت به حضرتش رعايت احترام و ادب را داشته حتي در موقع مرگ ضمن وصاياي خود سفارش و توصيه هاي اكيد بيزيد پليد فرزند خوانده خود نسبت به پاس احترام حضرت حسين عليه السلام نموده و او را از اهانت و تعرض بمقام مقدس حسين تخويف و تحذير مي نمود و زوال دولت و سلطنت اموي را معلل باين عمل مي شمرد كه مادر مورد خود اين موضوع را بتفصيل خواهيم نگاشت چيزي كه بود يزيد زنازاده نانجيب را غرور و نخوت و خباثت فطرت نگذاشت كه وقتي باين وصيت ها و سفارشات گذارد يا از اين بيم و انداز عبرت و اعتبار گيرد.