بازگشت

بسيح عمومي


ابن زياد، دستورهاي مؤكدي براي وادار نمودن مردم كوفه به جنگ و مجبور ساختن آنان براي وارد شدن به نبرد با امام، صادر كرد. وي، پيش از آنكه در نخيله اردو بزند، فرماني را صادر كرد كه در آن آمده بود: «هيچ كس از سرشناسان، بزرگان، بازرگانان و ساكنان باقي نماند مگر اينكه خارج شود و همراه من به اردوگاه بپيوندند، هركس را پس از امروز، بيابيم كه از اردوگاه ما تخلف نموده باشد، هيچ عهد و حمايتي براي وي نخواهد بود» [1] .

وي دستور داد تا اين مطلب ميان مردم پخش شود و به «كثير بن شهاب حارثي»، «محمد بن اشعث»، «قعقاع بن سويد بن عبدالرحمن منقري» و «اسماء بن خارجه فزاري»، دستور داد تا در ميان مردم حركت كنند و آنها را به اطاعت


تشويق نمايند و از مخالفت بر حذر دارند و آنان را از عاقبت كار بترسانند. آنان نيز در كوفه به حركت پرداختند و آنچه را دستور داده بود، پخش كردند، سپس در نخيله به وي پيوستند مگر «كثير بن شهاب» كه در كوفه باقي ماند تا مردم را از ياري رساندن به امام باز دارد و ترس و وحشت را در ميان كساني كه به سوي جنگ نرفته بودند، منتشر سازد، [2] مأموران پليس، مردي از طايفه ي همدان را دستگير نمودند كه براي مطالبه ي ارث خود به كوفه آمده بود و او را نزد ابن زياد بردند، او دستور قتل وي را صادر نمود كه با مشاهده ي اين امر، مردم به سوي جنگ شتافتند تا آنجا كه در كوفه فرد بالغي باقي نماند كه به سوي اردوگاه نخيله خارج نشده باشد [3] .

اين سياست، خواست ابن زياد را در واداشتن مردم به جنگ با امام حسين عليه السلام محقق ساخت و اين در حالي بود كه وي بر اوضاع كاملاً مسلط بود و براي هيچ كس آزادي و اختياري را باقي نگذاشته بود.


پاورقي

[1] انساب‏الاشراف 387 /3.

[2] انساب‏الاشراف 388 /3.

[3] انساب‏الاشراف 388 /3.