بازگشت

سخنان فرزند مرجانه


ابن زياد ستمگر، دستور داد تا مردم در صحن مسجد اعظم فراهم آيند. آنان نيز از ترس و بيم آن طاغوت، همچون گوسفندان به شتاب آمدند به طوري كه مسجد از آنان پر شده بود. وي ميان آنها به سخن ايستاد و گفت: «اي مردم! شما خاندان ابوسفيان را آزموديد و آنها را آن گونه كه دوست داشتيد، يافتيد. اين اميرمؤمنان يزيد است كه شما او را به سيرت نيكو و روش پسنديده شناخته ايد؛ نسبت به رعيت نيكوكار است و پاداش را به حق مي دهد و در روزگار وي، راهها امن گرديده همچنانكه پدرش معاويه در روزگار خود بود، اين پسرش يزيد،


بندگان را گرامي مي دارد و آنان را با ثروتها، بي نياز مي سازد و اينك صد در صد به ارزاق شما افزوده و مرا دستور داده است تا آنها را براي شما فراهم كنم و شما را براي جنگ با دشمنش حسين، اعزام نمايم، پس از او بشنويد و او را اطاعت كنيد» [1] .

وي با آنان به زباني سخن گفت كه در برابرش خاضع مي شدند؛ زيرا به آنها وعده ي ثروت داد و ايشان را براي ارتكاب زشت ترين جنايت در تاريخ انسانيت، فرستاد.

وي، حصين بن نمير تميمي، حجار بن ابجر و شمر بن ذي الجوشن را دستور داد تا براي جنگ با امام خارج شوند، پس از آنكه فرماندهي يكي از يگانهاي نظامي را به هر كدام از آنان سپرد، آنان به سوي كربلا حركت كردند تا ابن سعد را ياري دهند.


پاورقي

[1] الفتوح 157 /5.