بازگشت

نقص خزانه مركزي


خزانه مركزي، در نتيجه اسرافكاري در بخشش براي خريد وجدانها و اديان، دچار نقص شديد شد و دولت نتوانست حقوق كارمندان را بپردازد. معاويه ناچار گرديد تا به عمرو عاص نامه اي بنويسد و از او تقاضاي كمك از خراج مصر بكند كه آن را طعمه اي براي وي قرار داده بود. در نامه معاويه آمده بود: «امابعد: سائلان اهل حجاز و ديدار كنندگان اهل عراق بر من زياد شده اند و من چيزي اضافه بر حقوق سربازان ندارم، پس از خراج امسال مصر به من كمك كن...».

عمرو عاص، درخواست وي را نپذيرفت و بر او اعتراض كرده، وي را به ياد خدمات خويش انداخت و با اين ابيات، وي را پاسخ گفت:



معاوي ان تدركك نفس شحيحة

فما و رثتني مصرامي و لا ابي






وما نلتها عفواً و لكن شرطتها

وقد دارت الحرب العوان علي قطب



ولولا دفاعي الاشعري و صحبه

لألفيتها ترغو كراغية السغب



«اي معاويه! اگر نفس بخيلي بر تو دست يابد (بايد بداني) كه من مصر را از پدر و مادرم به ارث نبرده ام».

«من رايگان آن را به دست نياورده بلكه آن را شرط قرار داده بودم و جنگي سخت در گرفته بود».

«اگر دفاع من در برابر اشعري و همراهانش نبود، آن وقت مي ديدي كه (روزگار) همچون شتر گرسنه بر تو فرياد مي كشد».

هنگامي كه معاويه اين ابيات را خواند، از او متأثر شد و ديگر در مورد مسائل مصر، چيزي با وي نگفت [1] .


پاورقي

[1] اخبار الطوال، ص222.