بازگشت

دعاي امام حسين در روز عرفه


دعاي امام حسين عليه السلام در روز عرفه، از ارزشمندترين ادعيه ائمه اهل بيت عليهم السلام و شاملترين آنها به الطاف خداوند و نعمتهايش بربندگان مي باشد. اين دعاي شريف را بشر و بشير اسدي روايت كرده و گفته اند: همراه حضرت


حسين عليه السلام شامگاه عرفه بوديم. پس آن حضرت عليه السلام از چادر خود با تذلّل و خشوع خارج شد و آرام، آرام راه مي رفت تا اينكه همراه با جمعي از اهل بيت، فرزندان و غلامانش در سمت چپ كوه، رو به سوي خانه خدا ايستاد، سپس دو دست خود را تا مقابل صورتش بالا برد همچون غذا خواستن مسكين و فرمود: «سپاس خداي را كه قضاي او را دفع كننده اي نيست و عطايش را مانعي نباشد و مانند ساختش، سازنده اي وجود ندارد، اوست بخشنده گسترنده كه انواع آفريده هارا آفريد و با حكمت خويش، ساخته ها را نيكو ساخت و هيچ پديده اي بر او پنهان نيست و هيچ امانتي نزد وي از بين نرود. اوست توشه دهنده هر قانع و رحم كننده هر ناتوان، فرود آورنده منافع و كتاب جامع، بانور درخشان. اوست شنونده خواسته ها و دور كننده گرفتاريها و بلند گرداننده درجات و كوبنده ستمگران، پس پروردگاري جز او نيست و نه چيزي برابر او و چيزي همانندش نباشد و اوست شنواي بينا، لطيف آگاه و او بر هر چيزي تواناست.

خداوندا! من به سوي تو مشتاقم و به پروردگاري تو گواهي مي دهم و اعتراف مي كنم كه تو پروردگار من هستي و بازگشت من به سوي تواست. تو با نعمتهايت بر من آغاز كردي پيش از آنكه چيزي گفته باشم و مرا از خاك آفريدي و سپس مرا در صلبها جاي دادي، ايمن از سختيهاي زمانه و دگرگوني روزگار و سالها. همچنين از صلبي به رحمي نقل مكان مي نمودم همراه با گذشت روزگاران گذشته و قرون سپري شده، مرا به رأفتت و لطفت و احسانت در زمان حكومت پيشوايان كفر، خارج نساختي، آنها كه عهد تو را شكستند و پيامبرانت را تكذيب كردند، بلكه به لطف و محبتت نسبت به من، مرا خارج ساختي به سوي آنچه پيش از من از هدايت بوده است، آنچه مرا آسان به سوي آن آوردي و مرا در آن پروراندي و پيش از آن، با نيكي احسانت و نعمتهاي فراوانت بر من رأفت


نموده بودي كه آفرينش مرا ابداع فرمودي از آبي كه جريان مي يابد و مرا در تاريكيهاي سه گانه ميان گوشت، خون و پوست جاي دادي، مرا بر خلقتم گواه نساختي [1] و از امرم چيزي را به من محوّل نساختي.

پروردگارا! نعمتي را جدا از ديگر نعمتها براي من قرار ندادي و انواع معيشتها و اقسام روزيها با منّت عظيم بزرگت برمن، روزيم دادي و به احسان پيشين خود به من تا آنگاه كه همه نعمتهايت را بر من تمام كردي و همه بلاها را از من دور ساختي، جهل و گستاخيم برتو مانعت نگشت كه مرا رهنمون سازي به سوي آنچه مرا به تو نزديك كند و مرا به آنچه به تو نزديكم سازد، موفق ساختي، پس هرگاه تو را فراخواندم، مرا پاسخ گفتي و هرگاه فرمان تورا بردم، سپاسم گفتي و اگر تورا سپاس گفتم، مرا افزون دادي [2] .

همه آن براي اين است كه نعمت و احسانت را نسبت به من كامل گرداني، پس منزّه هستي، منزّهي، اي آغازگر باز آفرين! اي ستوده با شكوه! نامهايت پاك و نشانه هايت عظيم است، پس كدام نعمتهايت را به شمار آورم، پس از آن، مرا كامل و درست به سوي دنيا خارج ساختي براي آنچه از هدايت پيش از من بوده و مرا كودكي خردسال در گهواره حفظ كردي و از غذا، شيري گوارا به من روزي دادي و دلهاي مادران گيرنده در بغل را برمن مهربان ساختي و مادران مهربان را سرپرست من قرار دادي و مرا از پيشامدهاي جنّيان نگهداشتي و از زيادي و كمي، سلامت بخشيدي، پس بلند مرتبه اي اي رحيم! اي رحمان! تا اينكه سخن گفتن آغاز نمودم و نعمتهاي فراوان را بر من كامل گردانيدي و مرا پرورشي افزون در هر


سال دادي تا اينكه فطرتم كامل گشت و نيروي خلقتم معتدل شد، حجت خود را بر من واجب ساختي به اينكه معرفتت را به من الهام نمودي و باشگفتيهاي حكمتت مرا هراسان كردي و مرا نسبت به آنچه در آسمان و زمينت از بدايع آفريده هايت آفريده اي، بيدار و براي سپاسگزاري و ياد كردن تو، هشيار نمودي و طاعت و عبادت را بر من واجب ساختي و آنچه را فرستادگانت آورده اند، به من تفهيم كردي و قبول مايه خرسنديت را برايم آسان نمودي و در همه آن باياري و لطفت بر من منّت نهادي.

نيز اينكه مرا از بهترين خاك آفريدي، اي پروردگارم! پس كدام نعمتهايت به شمار و به ياد آورم و يا اينكه كدام بخششهايت را به سپاس ايستم كه آنها اي پروردگارم! بيش از آنند كه شمارندگان، بشمارند و يا حافظان به علم آنها دست يابند.

نيز آنچه اي پروردگارم! از زيان و سختي از من دور ساختي و كنار زدي، بيشتراست از آنچه براي من از عافيت و خوشي آشكار شده است. و من اي پروردگارم! به حقيقت ايمان و تصميم ثابت و توحيد خالص صريح خود و درون ضمير پنهانم و رابطه هاي مجاري نور ديدگانم و خطوط پيشانيم و گذرگاههاي نفسم و قطعات نرم پاره هاي بينيم و پيچ و خمهاي گوشم و آنچه لبانم دربرگيرد و بر آن جمع شود و حركات الفاظ زبانم و محل اتّصال آرواره و دهانم و جاي رويش دندانهايم و گواراهاي خوردني و نوشيدنيم و محل ارتباط سر و قرارگاه گردنم و آنچه قفسه سينه ام در بر مي گيرد و نگهدارندگان بزرگ رگ قلبم و رگ بزرگ حجاب دلم و پاره هاي اطراف جگرم و آنچه اطراف دنده هايم در بردارد و مفاصل استخوانهايم و گيرايي عوامل و اطراف انگشتان، گوشت، خون، موي، پوست، عصب، ني گونه ها، استخوانها، مغز، رگها و همه جوارحم و هر آنچه در


ايام شيرخوارگيم بر آن بافته شده و آنچه زمين از من برداشته و خواب و بيداري و آرامشم و حركات ركوع و سجودم، گواهي مي دهم كه اگر در طول روزگاران و قرون بكوشم و تلاش نمايم، اگر تمام آن روزگاران را زنده بمانم كه سپاس يكي از آن نعمتهارا ادا كنم، قادر بر آن نخواهم بود مگر به منّت تو كه خود بر من واجب مي سازد تا براي تو سپاسي تازه و جاويد گويم و ستايشي جديد و عظيم كنم.

باري و اگر من و شمارندگان از بندگانت حريص باشيم كه ميزان نعمتهاي پيشين و پسين تورا بشماريم، آنهارا به شمار نمي آوريم و نه ميزان آن را مشخص مي سازيم، هيهات! آن چگونه باشد در حالي كه تو در كتاب گويا و خبر راستين خود فرموده اي: و اگر نعمت خداي را بشماريد، آن را نخواهيد (ونمي توانيد) شمرد [3] .

خداوندا! كتاب تو و خبرهايت راست گفتند. و پيامبران و فرستادگانت آنچه را به سوي آنان از وحي تو فرود آمده و آنچه براي آنان و به وسيله آنها از دين خود، تشريع نموده اي، ابلاغ نمودند، جز اينكه من اي پروردگارا! باجهد و جدم و به اندازه طاعت و قدرتم گواهي مي دهم و با ايمان و يقين مي گويم: سپاس خداوند را كه فرزندي اختيار نكرده تا موروث باشد و شريكي در ملك خود ندارد تا مخالف وي در آنچه آفريده است، باشد و نه سرپرستي از خواري، تا در آنچه ساخته است، عطايي به وي بخشد، پس پاك است پاك: اگر در آنها خداياني جز اللَّه مي بودند،تباه مي گشتند و از هم گسيخته مي شدند، پاك است خداوند يكتاي يگانه بي نياز كه نه زاده و نه زاييده شده و نه كسي همتاي اوست.


سپاس خداي را سپاسي كه با سپاس فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسلش برابر باشد و صلوات و سلام خداوند بر برگزيدگانش، محمد؛ خاتم پيامبران و خاندان پاك طاهر خالصش باد!».

سپس حضرت حسين عليه السلام شروع كرد به درخواست از خداوند، در حالي كه اشكهايش بر چهره مباركش جاري بود و مي گفت:

«خداوندا! بگذار آن گونه از تو بترسم كه گويي تورا مي بينم و مرا با تقواي خودت خوشبخت ساز و با معصيت خود، بدبخت مكن و مرا در قضاي خودت بهترين را عنايت كن. خداوندا! بي نيازيم را در نفسم، يقين را در قلبم، اخلاص را در عملم، نور را در ديدگانم، بصيرت را در دينم قرارده و مرا از جوارحم بهره مند ساز و گوش و ديده ام را وارثان از من ساز و مرا بر آنكه به من ستم نموده، ياري فرما و انتقام و خواسته هايم در مورد او را برايم آشكارساز و چشم مرا بدان روشن نما.

خداوندا! اندوهم را برطرف كن، زشتيم را بپوشان، گناهم را ببخشاي، شيطانم را طرد كن، گروگذاريم را بگشاي و براي من اي پروردگارم! درجه بلند را در آخرت و دنيا قرارده.

خداوندا! سپاس توراست آن گونه كه مرا آفريدي و مرا شنواي بينا قراردادي و سپاس توراست آن گونه كه مرا آفريدي و مرا موجودي سالم و درست ساختي به رحمت خود نسبت به من، در حالي كه از آفريدنم بي نياز بوده اي.

خداوندا! به آنچه مرا آفريدي و سرشتم را نيكو بنيان نهادي. پروردگارا! به آنچه مرا به وجود آوردي و صورتم را زيبا ساختي. پروردگارا! به آنچه به من نيكي كردي و در جانم عافيت بخشيدي. پروردگارا! به آنچه مرا نگهداشتي و توفيق دادي. پروردگارا! به آنچه به من نعمت دادي و هدايت فرمودي.


پروردگارا! به آنچه به من عنايت داشتي و از هر چيزي عطا كردي. پروردگارا! به آنچه مرا غذا دادي و نوشانيدي. پروردگارا! به آنچه به من بي نيازي و ثروت دادي. پروردگارا! به آنچه مرا ياري كردي و عزّت دادي. پروردگارا! به آنچه مرا از پوشش با صفايت پوشانيدي و از نيكيهاي كفايت كننده ات بر من آسان گرفتي، بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا برگرفتاريهاي روزگاران ياري ده و از آنچه ظالمان در زمين انجام مي دهند كفايت فرما.

خداوندا! از آنچه مي ترسم، نگهدار و از آنچه بيم دارم، حفظ فرما و در نفس و دينم محافظت فرما و در مسافرت، نگهدارم باش و در ميان اهل و مالم، عوض بخش و در آنچه روزيم داده اي، بركتم ده و در نفس خودم، خوارساز و در چشم مردم، بزرگ گردان و از شرّ جن و انس، سلامت عنايت كن و مرا به گناهانم رسوا مساز و به اندرون نا آشكارم، رسوايي نده و مرا در عملم، ميازماي و نعمتهايت را از من مگير و مرا به غير از خودت وامگذار.

پروردگارا! مرا به چه كسي واگذار مي كني؟ به خويشاوندي كه از من ببرّد يا به غريبه اي كه چهره اش را به رويم عبوس گرداند يا به آنها كه مرا به استضعاف مي كشند، در حالي كه تو پروردگار و مالك امور من هستي، نزد تو شكايت مي برم غريبيم را و دوري خانه و خواريم را نزد آنكه وي را متصدي كارهايم ساختي.

پروردگارا! پس خشمت را بر من روا مساز كه اگر تو بر من خشم نگيري، به كسي جز تو اهميت نخواهم داد. خداوندا! بي نياز هستي، جز اينكه عافيت بخشي تو براي من، گسترده تر باشد، پس پروردگارا! تورا به نور چهره ات كه زمين و آسمانها بدان درخشان گشتند و تاريكيهارا به آن زدودي و امر اولين و آخرين را به آن نيكو گردانيدي، مرا برخشم خودت نميران و ناخشنوديت را بر


من فرود مياور، خشنودي از آن تواست تا آنجا كه پيش از آن خشنود گردي، جز تو پروردگاري نيست اي آفريدگار شهر حرام و مشعر حرام و بيت عتيقي كه بركت بر آن جاي دادي و آن را جاي امني براي مردم قرار دادي! اي آنكه با حلمش گناهان عظيم را بخشيده و به فضلش نعمتهارا فراوان و كامل ساخته! اي آنكه به كرمش عطاياي فراوان داده! اي ساز و برگ من هنگام سختي! اي همراه من هنگام تنهايي! اي فريادرسم وقت گرفتاري! اي وليّ من هنگام نعمت! اي پروردگارا! و اي پروردگار پدرانم: ابراهيم، اسماعيل، اسحاق و يعقوب! و اي پروردگار جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل! و اي پروردگار محمد خاتم پيامبران و خاندان برگزيده اش! اي فرود آورنده تورات، انجيل، زبور و فرقان! اي فرود آورنده كهيعص، طه، يس و قرآن حكيم! تو پناهگاه من هستي هرگاه كه انديشه ها با وسعتشان مرا ناتوان سازند و زمين باگشادگيش بر من تنگ شود و اگر رحمت تو نمي بود، از هلاك شدگان مي بودم و تو بخشنده خطايم هستي. و اگر پوشش تو نمي بود، از رسوا شدگان مي بودم و تو مرا به ياري بر دشمنانم تأييد نمودي كه اگر ياريت بر من نمي بود، از شكست خوردگان مي بودم. اي آنكه خودرا مخصوص نموده است به بلندي و برتري كه دوستانش به عزتش، عزيز مي گردند! اي آنكه پادشاهان در برابر او يوغ خواري برگردن نهاده اند و آنها از قدرتهايش بيمناكند، چشمهاي خيانتكار را مي شناسد و از راز دلها و پنهاني حوادث آينده زمانها و روزگاران با خبراست! اي آنكه هيچ كس جز او نمي داند كه وي چگونه است! اي آنكه جز وي نمي داند كه وي چيست! اي آنكه جز او كسي اورا نمي داند [4] ! اي آنكه زمين را بر آب نهاد و هوارا با آسمان بست! اي آنكه


گرامي ترين نامها از آن اوست! اي دارنده نيكي كه هيچگاه قطع نشود! اي آورنده كاروان براي يوسف در آن سرزمين دور افتاده! و اي بيرون آورنده او از چاه! و اي آنكه اورا پس از بردگي، پادشاه ساختي! اي آنكه اورا به سوي يعقوب بازگرداندي پس از آنكه چشمانش از اندوه، نابينا گشته و او غمگين بود! اي برطرف كننده زيان و گرفتاري از ايّوب! و اي بازدارنده دو دست ابراهيم از ذبح فرزندش پس از آنكه سالخورده گشته و عمرش فنا گرديده بود! اي آنكه دعاي زكريارا اجابت نمود و يحيي را به او بخشيد و وي را يگانه و تنها رها نكرد! اي آنكه يونس را از شكم ماهي به در آورد! اي آنكه دريا را براي بني اسرائيل شكافت و آنها را نجات داد و فرعون و سپاهيانش را از جمله غرق شدگان قرارداد! اي آنكه بادهارا پيشاپيش رحمتش، مژده دهنده فرستاد! اي آنكه بر معصيت كنندگان از خلقش، شتاب نمي كند! اي آنكه جادوگران را پس از مدتها بي اعتقادي، رهايي بخشيد در حالي كه از نعمتش مي خوردند و جز اورا مي پرستيدند و اورا به خشم آورده و غير از او را مي پرستيده اند! اي اللَّه! اي اللَّه! اي آغازگر! اي آفريننده بي انباز! اي هميشه بي پايان! اي زنده آنگاه كه زنده اي نبوده! اي زنده كننده مردگان! اي آنكه برهركسي به آنچه انجام داده پايداراست! اي آنكه سپاس من نسبت به وي اندك شد ولي مرا محروم نساخت و گناه من بزرگ شد امّا مرا رسوا ننمود و مرا برنافرمانيها يافت امامرا رسوا نساخت! اي آنكه مرا در خردسالي حفظ كرد! اي آنكه مرا در بزرگسالي روزي داد! اي آنكه نيكيهايش نسبت به من به شمار نمي آيد و نعمتهايش پاداش داده نمي شود! اي آنكه به احسان با من روبه رو شده و من به بدي و نافرماني باوي روبه رو گشته ام! اي آنكه مرا به ايمان هدايت كرد پيش از آنكه سپاس امتنان را بشناسم! اي آنكه در بيماري، اورا فراخواندم، مرا شفا بخشيد، دربرهنگي مرا پوشانيد، در


گرسنگي، مرا سير نمود، در تشنگي، مرا سيراب ساخت، در خواري، عزّتم بخشيد، در ناداني، آگاهيم داد، در تنهايي، فراوانيم داد، در دوري، مرا بازگردانيد، در كم نوايي، ثروتم عطا كرد، از او ياري خواستم پس مرا ياري داد و در ثروت اورا فرا خواندم پس ثروتم را از من دور نساخت و از همه آنها دست بازداشتم پس او به نعمتم آغاز نمود، پس حمد و سپاس تورا باشد اي آنكه خطايم را بخشيدي و اندوهم را برطرف كردي، دعايم را اجابت نمودي، عورتم را پوشاندي، گناهانم را عفو فرمودي، مرا به خواسته ام رساندي و بردشمنم ياري كردي، اگر بشمارم نعمتها، منّتها و بخششهاي نيكويش را، آنهارا به شماره نمي آورم! اي مولاي من! تو منّت نهادي، تو نعمت بخشيدي، تونيكي كردي، تو بخشش نمودي، تو برتري دادي، تو كمال عنايت فرمودي، تو روزي دادي، تو توفيق مرحمت داشتي، تو بخشيدي، تو بي نياز ساختي، تو به قدر كافيت مرحمت كردي، تو پناه دادي، تو كفايت نمودي، تو رهنمون گشتي، تو عصمت عطا كردي، تو پوشاندي، تو مغفرت نمودي، تو از لغزش، چشم پوشيدي، تو توانگري بخشيدي، تو عزّت دادي، تو ياري بخشيدي. تو پشتيبان شدي، تو تأييد نمودي، تو نصرت بخشيدي، تو شفا دادي، تو عافيت عنايت داشتي، تو كرامت فرمودي، تو را بركت و بلندي باد، ستايش پيوسته تورا باشد و پيوسته سپاس تورا باد! آنگاه، من اي پروردگارم! به گناهانم اعتراف دارم پس آنهارا بر من ببخشاي، من بدي كرده ام، من خطا نموده ام، من قصد كرده ام، من ناداني داشته ام، من غفلت نموده ام، من سهو كرده ام، من اعتماد كرده ام، من تعهّد نموده ام، من وعده داده ام، من خلف و عده داشته ام، من پيمان شكني كرده ام، من اقرار كرده ام، من به نعمتهايت برخود و نزد خود اعتراف كرده ام، من به گناه اقرار كرده و آن را بيان داشته ام، پس آن را بر من ببخشاي، اي آنكه گناهان


بندگانش به وي زياني نمي رساند و او از طاعت آنان بي نيازاست. موفق كسي باشد كه به كمك و رحمتش عمل صالح انجام دهد. اي پروردگار! و اي سرورم! ستايش تورا باشد، اي پروردگارم! مرا فرمان دادي و تورا نافرماني كردم و مرا نهي كردي و من نهي تورا توجه ننمودم، پس چنان شدم كه نه برائتي دارم كه عذر خواهم و نه قدرتي دارم كه ياري جويم، پس به چه چيزي با تو روبه رو شوم [5] اي مولاي من! آيا به گوشم يا به ديده ام يا به زبانم و يا به پايم؟ آيا همه آنها نعمتهاي تو نزد من نيستند كه من باهمه آنها تورا معصيت كرده ام؟ اي مولاي من! تورا بر من حجت و راه باشد، اي آنكه مرا از پدران و مادران پوشاندي تا مرا سخن درشت نگويند و از خاندان و برادران تا برمن طعنه نزنند و از پادشاهان تا مرا مجازات ننمايند! و اگر آنان اي مولاي من! بر آنچه درباره ام مي داني، مطلع مي شدند، مرا مهلت نمي دادند و مرا دور مي ساختند و از من مي بريدند و اينك اين من هستم اي پروردگارم در پيشگاه تو اي سرورم! خاضع، ذليل، اندك و ناچيزم، نه بي گناهم كه عذر خواهي كنم و نه قدرتمندم كه ياري جويم و نه حجتي دارم كه به آن تمسك نمايم و نه مي گويم كه مرتكب نشده و بدي نكرده ام. و اي مولاي من! اگر انكار كنم، سودي برايم نخواهد داشت آن هم چگونه باشد در حالي كه همه جوارحم در آنچه عمل كرده ام برمن گواه باشند و به يقين و بدون شك مي دانم كه تو درباره امور عظيم از من خواهي پرسيد كه تو آن داور دادگري هستي كه ستم نمي كني و عدل تو مرا نابود مي سازد و فرار من از همه دادگري تواست، پس اي پروردگارم! اگر عذابم دهي به سبب گناهانم خواهد بود بعد از حجتت برمن و اگر برمن ببخشي، به حلم، جود و كرمت


خواهد بود، خدايي جز تو نيست، تو پاك هستي و هماناكه من از مغفرت جويانم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي كه من از يكتا پرستانم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي كه من از بيمناكانم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي كه من از پريشانانم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي كه من از اميدوارانم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي كه من از مشتاقانم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي كه من از لا اله الا اللَّه گويانم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي كه من از درخواست كنندگانم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي كه من از سبحان اللَّه گويان هستم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي كه من از تكبير گويانم، خدايي جز تو نيست، پاك هستي، پروردگار من و پدران پيشين من هستي.

خداوندا! اين ستايش من برتواست كه تورا به عظمت و اخلاص يكتا پرستانه ياد مي كنم و به نعمتهاي تو اقرار دارم و آنهارا باز مي شمارم هرچند معترف هستم كه آنهارا به سبب فراوانيشان و كمال و تمام و پي در پي بودن و گذشته به فعلي متصل بودنشان به شماره نمي آورم، پيوسته به آنها بر من عنايت داشتي آنگاه كه مرا آفريدي و به و جود آوردي از آغاز عمرم از بي نياز ساختن بعد از فقر و دور ساختن زيان و مهيّا كردن و سايل آساني و دور كردن سختي و گشايش گرفتاري و سلامت تن و سالم بودن در دين و اگر همه جهانيان از پيشينيان و پسينيان مرا به ذكر نعمتهايت ياري مي دادند، توانا نمي شدم و آنها نيز توانا نمي گرديدند. پاك هستي و بلند مرتبه اي، پروردگار كريم عظيم رحيم، نعمتهايت به شمار نمي آيند و به ستايش تو دسترسي نباشد و نعمتهاي تو پاداش داده نمي شود، بر محمد و آل محمد درود فرست و نعمتهايت را بر ما تمام گردان و ما را به طاعتت خوشبخت ساز، پاك هستي تو، خدايي جز تو نيست.

خداوندا! تو دعاي ناچاران را مي پذيري، بدي را دور مي سازي، گرفتار را


فريادرس هستي، بيمار را شفا مي بخشي، فقير را بي نيازي مي كني، شكسته را جبران مي كني،به كوچك، رحم مي نمايي، به بزرگ، كمك مي دهي، بدون تو، هيچ پشتيباني نباشد و نه توانايي برتر از تواست و تو بلند مرتبه بزرگوار هستي، اي رهابخش اسير دربند! اي روزي دهنده طفل خردسال! اي پناه بيمناك پناه جوي! اي آنكه اورا شريك و وزيري نيست! بر محمد و آل محمد درود فرست و در اين شبانگاه به من لطف كن آنچه را عطا كرده و به يكي از بندگانت بخشيده اي و از هر نعمتي كه عطا مي كني، نعمتهايي كه باز مي دهي، گرفتاريهايي كه دور مي سازي، گرفتاريهايي كه برطرف مي كني، دعايي كه اجابت مي نمايي، كار نيكي كه مي پذيري و گناهي كه مي پوشاني كه تو دارنده لطف هستي و به آنچه خواهي، آگاه و برهر چيزي، توانايي.

خداوندا! تو نزديكترين كسي هستي كه فراخوانده شود، سريعترين كسي كه اجابت نمايد، گرامي ترين كسي كه عفو كند، گسترده ترين كسي كه بخشش دهد و شنواترين كسي كه از او درخواست گردد، اي رحمان دنيا و آخرت! و اي رحيم آنها! همچون تو كسي نيست كه از او درخواست شود و كسي جزتو مورد اميد نباشد، از تو درخواست نمودم و تو مرا اجابت كردي و از تو طلب كردم و به من عطا نمودي و به سوي تو رغبت نمودم، پس مرا رحمت كردي و برتو اعتماد كردم، پس مرا نجات دادي و به سوي تو پناه آوردم، پس مرا كفايت داشتي.

خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست آن گونه كه محمد شايسته آن باشد اي عظيم! بر او و خاندان برگزيده پاك طاهرش، همگي درود بفرست و مارا با عفوت نسبت به ما بپوشان كه صداها با زبانهاي گوناگون به سوي تو فرياد گشته است، پس خداوندا! براي ما در اين شامگاه سهمي قرارده از هر چيزي كه ميان بندگانت تقسيم مي كني، از هر نوري كه به آن هدايت مي دهي از هر رحمتي


كه گسترده مي سازي، هر بركتي كه فرود مي آوري، هر عافيتي كه بربندگان ارزاني مي داري و هر رزقي كه مي گستراني اي بخشنده ترين بخشندگان!

خداوندا! مارا در اين وقت، رستگار، كامياب، طاعت نموده و غنيمت گرفته، پذيرا باش و مارا از نوميدان قرارمده و از رحمت خود، بي نصيب نساز و از آنچه از فضل تو اميدواريم، محروم مفرما. مارا از رحمتت محروم و از فضيلت آنچه از عطاي تو اميد داريم، نا اميد مفرما. مارا ناكام بازمگردان و نه طرد شده از درگاهت، اي بخشنده ترين بخشندگان! و اي كريمترين كريمان! با يقين به سوي تو روي آورديم و به سوي بيت حرامت، قصد كرده و متوجه شده ايم، پس مارا بر مناسكمان ياري ده و حج مارا برايمان كامل كن و از ما بگذر و به ما عافيت عنايت فرما كه دستهايمان را به سوي تو دراز كرديم و آنها به خواري اعتراف، مشخص شده اند

خداوندا! در اين شامگاه آنچه را از تو خواسته ايم به ما مرحمت كن و از آنچه كفايتش را از تو خواسته ايم، كفايت ده كه جز تو كفايت كننده اي نداريم و جز تو مارا پروردگاري نيست. حكم تو در ما نافذاست و علم تو مارا در برگرفته، قضاي تو در ميان ما دادگرانه است. براي ما خير را قضا فرما و مرا از اهل خير قرار ده.

خداوندا! به لطف خود پاداش عظيم را براي ما واجب ساز و ذخيره ارزشمند و آساني هميشگي را نصيب ما كن و گناهان مارا همگي ببخشاي و مارا همراه هلاك شوندگان نابود مفرما و رأفت و رحمتت را از ما دور مساز، اي مهربانترين مهربانان!

خداوندا! در اين وقت، مارا از جمله كساني قرارده كه از تو درخواست نموده و به آنها عطا كرده اي و تورا سپاس گفته و افزون داده اي و به سوي تو توبه


كرده و پذيرفته اي و از همه گناهان به سوي تو بيزار گشته و آنهارا بخشيده اي، اي دارنده شكوه و كرامت!

خداوندا! و مارا پاك گردان [6] و پشتيبان ما باش [7] و تضرّع ما را بپذير اي بهترين كسي كه از او درخواست مي شود! و اي مهربانترين كسي كه از او مهرباني خواسته شود! اي آنكه به هم آمدن چشمها و يا نگرش ديده ها و يا آنچه در دلها جاي گرفته بر او پنهان نمي ماند و نه آنچه در قلبها مخفي نموده باشند كه علم تو و گستره حلمت، همه را به شمار آورده، تو پاك و بسيار بلند مرتبه اي از آنچه ستمگاران مي گويند. آسمانهاي هفتگانه و زمينها و هر كه در آنهاست تورا تسبيح مي گويد و نيست چيزي مگر اينكه تورا به پاكي مي ستايد، ستايش، عظمت و بلندي جايگاه از آن تواست اي دارنده جلال و كرامت، فضيلت و بخشش و نعمتهاي عظيم. و تو بخشنده كريمي، تو رؤوف و مهربان هستي.

خداوندا! از رزق حلالت بر من بگستران و مرا در بدن و دردينم عافيت عنايت فرما و هراس مرا ايمني بخش و گردنم را از آتش برهان.

خداوندا! بر من مكر مفرما و مرا به تدريج مگير و مرا به خدعه دچار نساز و شرّ بدان از جنّ و انس را از من دور فرما (سپس حضرت چشم بر آسمان دوخت و با صداي بلند گفت:) اي شنواترين شنوايان! اي بيناترين بينايان! و اي سريعترين شمارندگان! و اي مهربانترين مهربانان! بر محمد و آل محمد؛ سروران با يمن و بركت، درود فرست.

خداوندا! و آن حاجتم را از تو در خواست مي كنم كه اگر آن را به من بخشي، مرا زيان نمي رساند آنچه از من بازداشته اي و اگر از من بازداري، برايم


سودمند نباشد آنچه را به من داده باشي. از تو درخواست مي كنم رهايي گردنم را از آتش، جز تو پروردگاري نيست، تنهايي بدون شريك، ملك از آن تواست و ستايش تورا باشد و تو بر هر چيزي توانايي اي پروردگارم! اي پروردگارم!».

اين دعا، تأثير عظيمي برجان همراهان امام داشت. آنها با دلها و عواطفشان به سوي او توجه كرده و به دعايش گوش فراداده و صداي گريه آنها بلند گشته و از دعا براي خود بازمانده بودند، در مكاني كه دعا در آن اجابت مي گردد.

راويان مي گويند: امام تا غروب آفتاب به دعاي خود ادامه داد و سپس به سوي «مزدلفه» حركت كرد و مردم نيز به همراه ايشان حركت كردند [8] .


پاورقي

[1] يا به خلقتم مرا رسوا نساختي (خ ل).

[2] آن حضرت عليه السلام به فرموده خداي تعالي در سوره ابراهيم آيه هفتم اشاره مي نمايد که مي فرمايد: «لئن شکرتم لازيدنّکم»، «اگر سپاس گوييد، شمارا افزون مي بخشم».

[3] ابراهيم : 34.

[4] اي آنکه جز او آنچه را وي مي داند، نمي داند (خ ل).

[5] از تو پوزش طلبم (خ ل).

[6] ومارا توفيق ده (خ ل).

[7] ومارا عصمت ده (خ ل).

[8] مجلسي، زاد المعاد 268 - 248. کفعمي 350 - 339، بلد الامين. بلاغت امام حسين. ابن طاووس، اقبال که زيادتي بر اين دعا دارد.