بازگشت

ضعف استدلال عكرمه و مقاتل


«عكرمه و مقاتل» به سياق آيه استدلال كرده اند كه درباره زنان پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شده و شامل اهل بيت آن حضرت نيست.

امام «شرف الدين» به صورتي موضوعي به ابطال اين امر اقدام نمود.


وي قدس سره گفته: در رد آن، ما را چند وجه مي باشد:

اوّل اينكه: اين اجتهادي است در مقابل نصوص صريحه و احاديث متواتر صحيح.

دوّم اينكه: اگر آيه شريفه اختصاص به همسران داشت، آن گونه كه اينها ادعا نموده اند، خطاب در آيه به نحوي مي بود كه براي اناث مناسبت داشت و خداي تعالي مي فرمود: «عنكن و يطهركن»، همان گونه كه در آيات ديگر ديده مي شود و مذكر آوردن ضمير خطاب در آيه، بدون اينكه در آيات ديگر زنان، چنين باشد، براي ردّ گمراهسازي آنان كفايت مي كند.

سوّم اينكه: در كلام بليغ، استطراد و اعتراض داخل مي شود و آن عبارت از اين است كه جمله اي عارضي ميان سخن متناسق وارد مي گردد همچون قول خداي تعالي است در حكايت گفتار عزيز به همسرش، آنجا كه به وي مي گويد: «... إنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ يُوسُفُ أعْرِضْ عَنْ هذا و َاسْتَغْفِري لِذَنْبِكِ...» [1] كه جمله: «يُوسُفُ أعْرِضْ عَنْ هذَا» ميان دو خطاب وي به او، مستطرد است، آن گونه كه مي بيني.

و همانند گفتار باري تعالي است: «... إنَّ الْمُلُوكَ إذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أفْسَدُوها و َجَعَلُوا أعِزَّةَ أهْلِها أذِلَّةً و َكَذلِكَ يَفْعَلُونَ و َإنّي مُرْسِلَةٌ إلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ» [2] كه گفته: «و َكَذلِكَ يَفْعَلُونَ» جمله اي است عارضي از سوي


خداي تعالي ميان سخن بلقيس.

و مانند گفتار خداوند با عزت است: «فَلا اُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ و َإنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظيمٌ إنَّهُ لَقْرْانٌ كَريمٌ» [3] كه تقدير آن اين است كه: «اَفلا اُقسم بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ اِنَّهُ لَقُرْآنٌ عَظيم» و آنچه ميان آنهاست، استطراد بر استطراد است و اين امر در كتاب، سنّت، كلام عرب و غير آنها از مبلّغان، فراوان ديده مي شود.

آيه تطهير از اين قبيل است كه به صورت مستطرده (عارضي) در ميان آيات زنان آمده كه به سبب استطراد آن مشخص گرديد كه خطاب خداوند به آنان با آن اوامر، نواهي، نصايح و آداب نبوده است مگر بخاطر عنايتي كه خداي تعالي نسبت به اهل بيت (يعني آن پنج تن) داشته تا مبادا (هر چند از جهت همسران پيامبر) ملامتي به آنها برسد و يااينكه (ولو به واسطه) امري ناخوشايند به آنان نسبت داده شود و يا اينكه منافقان را بر آنها (هر چند به سبب آن همسران) راهي باشد و اگر اين استطراد نمي بود آن نكته با ارزش و گرانمايه حاصل نمي شد كه بلاغت ذكر حكيم به آن عظمت يافت و اعجاز شگفت انگيزش كامل گشت، آن گونه كه پنهان نباشد [4] .

نظر «امام شرف الدين»، نظري محكم و استواراست كه تأويل متأولان را قطع كرد و خيالات معاندان را نابود ساخت و به وسيله آن، حجت را بر مخالفان تمام نمود.


پاورقي

[1] يوسف : 29 - 28 «چون شوهر ديد که پيراهن از پشت دريده است، گفت: اين (شکوه و تظاهر به عفت و تهمت بر ديگري بستن) از مکر شماست که مکر و حيله شما زنان بسيار بزرگ و حيرت انگيزاست. شوهر که حقيقت ‏را دريافت يوسف را گفت اي پسر! از اين درگذر (يعني قضيه را از همه پنهان دار) و زن‏ را گفت از گناه خود توبه کن».

[2] نمل : 35 - 34 «(بلقيس) گفت: پادشاهان چون به دياري حمله آرند، آن کشور را ويران سازند و عزيزترين اشخاص مملکت را ذليل ترين افراد مي گيرند و رسم و سياستشان بر اين کار خواهد بود. حال من هديه اي بر آنان بفرستم تا ببينم فرستادگانم از جانب سليمان پاسخ چگونه باز آرند».

[3] واقعه / 77 - 75 «سوگند به مواقع نزول ستارگان (يا آيات کريمه قرآن) و اين قسم اگر بدانيد بسيار سوگند بزرگي است که اين قرآن بسيار کتابي بزرگوار و سودمند و گرامي است».

[4] الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليها السلام، ص197 - 196.