بازگشت

وداع امام با اهل حرم


در نفس المهموم از مقاتل نقل كرده كه چون حسين (ع) هفتاد و دو تن از ياران و خاندانش را كشته بر روي زمين ديد متوجه خيمه گاه شد و صدا زد: «يا سكينه يا فاطمه، يا زينب، يا ام كلثوم عليكن مني السلام.»

سكينه كه اين صدا را شنيد فرياد زد: «يا ابة استسلمت للموت»؟ يعني؛ پدرجان آيا تن به مرگ داده اي؟


امام (ع) در پاسخش فرمود: «كيف لا يستسلم للموت من لا ناصر له و لا معين.» يعني؛ چگونه تن به مرگ ندهد كسي كه يار و كمك كاري ندارد.

سكينه گفت: «ردنا الي حرم جدنا» يعني؛ ما را به حرم جدمان بازگردان.

و امام (ع) فرمود: «هيهات لو ترك القطا لنام»! يعني؛ اگر مرغ قطا را به حال خود مي گذاردند مي خوابيد.

در اينجا بود كه صداي زنان به گريه و شيون بلند شد و امام (ع) آنها را ساكت كرد. و در همان مقتل است كه آن حضرت به نزد ام كلثوم آمد و به او فرمود: «أوصيك يا أخيه بنفسك خيرا و اني بارز الي هؤلاء القوم». يعني؛ خواهرجان تو را سفارش مي كنم كه خوب خويشتن داري كني و من به جنگ اين مردم مي روم.

در اين وقت سكينه فريادكنان به سوي آن حضرت (ع) آمد، و امام (ع) سكينه را بسيار دوست مي داشت، پس او را به سينه چسبانيد و اشك ديدگانش را پاك كرد و گفت: [1] .



سيطول بعدي يا سكينة فاعلمي

منك البكاء اذ الحمام دهاني



لا تحرقي قلبي بدمعك حسرة

مادام مني الروح في جثماني



فاذا قتلت فأنت اولي بالذي

تاتينه يا خيرة النسوان



يعني؛ اي سكينه بدان كه گريه ي تو پس از مرگ من طولاني خواهد بود، دل مرا به اشك حسرت بار خود مسوزان تا جان در تن من هست، و چون كشته شدم تو سزاوارتري كه نزد كشته ي من آيي اي برگزيده ي زنان. [2] .

در تصوير اين ماجراي غم انگيز اشعاري هم در صفحات آينده خواهد آمد.


پاورقي

[1] متن عبارت مقتل اين گونه است: «فاقبلت سکينة و هي صارخة و کان يحبها حبا شديدا فضمها الي صدره و مسح دموعها و قال...».

[2] استاد فقيد مرحوم شعراني گويد: اين شعر اعم از اينکه از زبان خود امام، يا ديگري از زبان امام (ع) گفته باشد، مصداق دارد چون سکينه عمر طولاني يافت و دير بماند، و برگزيده‏ي زنان بود، و در کمال و شرف و ادب و بزرگي مانند او نيامد، خانه‏اش مجمع اهل فضل و شعر بود و همه از وي توقع انعام و صله داشتند و براي زيارت او از شهرهاي دور سفر مي‏کردند.