بازگشت

فضايل و كمالات علي بن الحسين


نخستين سخني را كه ما در اين باره ذكر مي كنيم و برخي آن را تأييدي بر بحث پيشين نيز گرفته اند حديثي است كه ابوالفرج در كتاب مقاتل الطالبيين از محمد بن سليمان به سندش از مغيره روايت كرده كه روزي معاويه رو به اطرافيان خود گفت: «چه كسي در اين زمان به خلافت سزاوارتر است؟» گفتند: «تو!» معاويه گفت: «نه، سزاوارترين مردم به خلافت علي بن الحسين است كه جدش رسول خدا (ص) است، و در او گرد آمده شجاعت بني هاشم، و سخاوت بني اميه، و زيبايي قبيله ي ثقيف.»

و اين حديث بر فرض صحت دليلي بر قضاوت منصفانه معاويه نيست، و او كسي نيست كه به اين سادگي چنين اعترافي بكند، جز اينكه خواسته به قول معروف «در بين دعوا نرخ تمام كند» و براي بني اميه ي بي فضيلت، فضيلتي بتراشد، و بفهماند كه علي بن الحسين (ع) كه از طرف مادر نسبش به بني اميه مي رسيد، از بني اميه نيز چيزي را به ارث برده است در صورتي كه هر كس تاريخ بني اميه را بخواند از سخاوتي كه معاويه ادعا كرده خبري در آنها نبوده است.

جدش كه عبدشمس بوده و در سايه ي حمايت و بخشش هاشم زندگي مي كرد، و


پدرش ابوسفيان هم كه آنقدر بخيل بود كه حتي جيره ي همسرش هند را به تمامي نمي داد كه وي مجبور بود از ابوسفيان دزدي كند.

معاويه (گذشته از اين ادعاي دروغ) شايد هدف ديگري هم در اين سخن خود داشته است، و آن بي اعتبار كردن منصب امامت و به خصوص امامت امام حسن و امام حسين (ع)...

به هر صورت معاويه كسي نبوده كه قربة الي الله سخني منصفانه بر زبان جاري كند و بخواهد براي فرزندان پيامبر فضيلتي را بيان كند، وگرنه هيچ گاه مردم را به بيعت با آن فرزند نابكار زنازاده و شرابخوارش مجبور نمي كرد و آن همه جنابت را براي رسيدن به آن منظور انجام نمي داد.

باري درباره ي فضايل و شخصيت حضرت علي بن الحسين (ع) بهترين و جامعترين سخن همان جملاتي است كه خود امام حسين (ع) در وقت رفتن وي به سوي ميدان بر زبان جاري كرد، و همان تأثر شديد و اندوه فراواني كه امام (ع) را در آن حال فراگرفت تا آنجا كه آن منبع رحمت الهي با آن همه بزرگواري و گذشت، به پسر سعد و مردمي كه او را به قتل رساندند نفرين كرد و اين خود بهترين دليل بر كمال علاقه ي امام، به آن فرزند باايمان و جامع كمالات انساني و الهي بوده، و شرح اين اجمال را در ذيل بخوانيد.