بازگشت

سويد بن عمرو بن ابي المطاع


اهل تاريخ گفته اند كه وي پيرمردي شجاع و باتجربه در جنگها و عابدي شريف و كثيرالصلاة بود كه روز عاشورا در پيش روي امام (ع) جنگيد تا اينكه بر اثر كثرت جراحات و زخمهايي كه بر او وارد شد به زمين آمد و به صورت روي زمين افتاد و حركتي نكرد. مردم گمان كردند كه او كشته شده از وي گذشتند، و هنگامي كه شنيد مي گويند: «حسين را كشتند،» بيتاب شد و حركتي كرد و خنجري را كه در كفش خود پنهان كرده بود برگرفت و به جنگ دشمنان رفت و آنها نيز او را احاطه كردند و به شهادت رساندند.

مقرم در مقتل خود گويد كه وي آخرين نفري بود كه پس از شهادت امام (ع) كشته شد.

بدين ترتيب نام ياران آن حضرت را نيز با ذكر قصيده اي به پايان برده و به ذكر نام شهداي اهل بيت مي پردازد، و ما نيز همان گونه كه پيش از اين گفتيم نام اين بزرگ مردان تاريخ اسلام را به ترتيبي كه در آن كتاب است ذكر كرديم. البته بايد دانست كه ما


نتوانستيم نام همه آن مردان بزرگ را ذكر كنيم، چنانچه نتوانستيم آنها را آن گونه كه بوده اند معرفي كنيم، و ديگران نيز همانند ما در اين باره اقرار به عجز كرده اند و بايد درباره ي آنها همان را گفت كه آن شاعر عرب گفته است:



السابقون الي المكارم و العلي

و الحائزون غدا حياض الكوثر



لو لا صوارمهم و وقع نبالهم

لم يسمع الآذان صوت مكبر



يا آن شاعر ديگر كه درباره شان سروده:



قوم اذا نودوا لدفع ملمة

و الخيل بين مدعس و مكردس



لبسوا القلوب علي الدروع كانهم

يتهافتون علي ذهاب الأنفس



و بالاتر از آنچه كه خود امام حسين (ع) در شب عاشورا درباره شان فرمود چيزي نمي توان گفت، آنجا كه فرمود: «اما بعد فاني لا اعلم اصحابا اوفي و لا خيرا من اصحابي...».

آري باز هم از شاعر ديگر عرب كمك مي گيريم كه گويد:



و ذووا المروة و الصفا انصاره

لهم علي الجيش اللهام زئير



طهرت نفوسهم بطيب اصولها

فعناصر طابت لهم و حجور



فتمثلت لهم القصور و ما بهم

لولا تمثلت القصور قصور



ما شاقهم للموت الا دعوة

الرحمان لا ولدانها و الحور