بازگشت

حمله ي دشمن بر ميمنه ي لشكر امام


ابن اثير و ديگران نوشته اند: ياران امام (ع) يكايك به ميدان مي رفتند و مبارز طلبيده و آنها را به دوزخ مي فرستادند تا آنجا كه گروه بسياري را بدين گونه كشتند، عمرو بن حجاج يكي از سركردگان لشكر عمر سعد كه اين وضع را مشاهده كرد فرياد زد: «هيچ مي دانيد با چه مردمي كارزار مي كنيد؟»

«تقاتلون فرسان المصر و اهل البصائر و قوما مستميتين، لا يبرز اليهم احد منكم الا قتلوه علي قلتهم...» يعني؛ با يكه سواران كوفه و اهل بينش و مردماني مي جنگيد كه دل به مرگ نهاده و دست از جان شسته اند و هر يك از شما به جنگ اينها برود با همين افراد اندكي كه هستند همه را خواهند كشت و به دنبال آن دستور حمله ي عمومي داد و گفت: «همگي يكباره بر ايشان حمله كنيد.»

آنها نيز به دستور وي بر ميمنه ي لشكر امام حمله كردند و ياران امام (ع) همگي روي زانو نشسته و نيزه هاي خود را به طرف آنها گرفتند و اين كار سبب شد تا اسبان آنها به جلو نيايند و چون اسبان بازگشتند ياران امام (ع) آنها را تيرباران كردند و در نتيجه جمعي از آنها به هلاكت رسيده و گروهي نيز زخمي شدند.